زندگی و مبارزه مردم عراق در گروگان حشدالشعبی

مقالات
شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

نوشته ای از: حسن حسن (پژوهشگر عرب)
نوشته يي كه ترجمه فارسي آن را در زير مي خوانيد از سوي حسن حسن، از Center for Global Policy در چهارم ماه اکتبر ۲۰۲۰ در تارنمای Newslines منتشر شده است.
مطالب این مقاله بر اساس تحقیقاتی است که هشام الهاشمی در مورد شبه نظامیان شیعه حشدالشعبی در عراق انجام داده بود. هشام الهاشمی، در تحقیق و بررسی خود به کالبدشکافی کم نظیری از نیروهای شیعه طرفدار جمهوری اسلامی در عراق دست زد و به دلیل زیر ذره‌بین قراردادن آن‌ها و شناخت روابط پیچیده این گروه و روشنگری هایش،

سرانجام با همدستی نیروهای سپاه پاسداران و عصایب اهل حق و کتائب حزب الله، در مقابل خانه خود در ماه ژوئن ۲۰۲۰ به قتل رسید.
(خلاصه و منتخبی از این نوشته، بدلیل روشنگری در مورد نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی درعراق و عملکرد آن ها، درنینا منتشر می شود)
زندگی و مبارزه مردم عراق در گروگان حشدالشعبی
هشام الهاشمی چندی بود که دل نگران بود. این محقق برجسته عراقی در هفته‌های گذشته بارها تهدید به مرگ شده بود. تهدیدها تنها از جانب افراطیون سنی داعشی که او سال های زیادی را صرف تحقیق و کالبد شکافی آن‌ها کرده بود، انجام نمی گرفت بلکه این بار او از طرف افراطیون شیعه مورد تهدید بود.
سرانجام، هشام در ششم ماه ژوئیه ۲۰۲۰، در بیرون از خانه اش در بغداد توسط افراد مسلح کشته شد. تصاویر این قتل، آدم کشانی را نشان می دهد که با سه موتورسیکلت در بیرون خانه او در کمین نشسته و منتظر رسیدن او هستند. با رویت شدن اتومبیل هشام، فردی مسلح به او نزدیک شده و از فاصله‌ای نزدیک به ضرب گلوله او را به قتل می رساند.
دولت عراق هنوز نام متهمان این قتل را علنی نکرده است، اما منابع مطلع از تحقیقات در مورد این پرونده، به «نیولاینز» گفته اند، که دو شبه نظامی شیعه با پشتیبانی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، مجریان این عملیات بوده و زمانی کوتاه پس از انجام این عملیات خاک عراق را را ترک کردند.
بر مبنی همه شواهد، گروه‌های تروریستی شیعی – عصائب اهل الحق و کتائب حزب الله – هشام را هدف قرار دادند. هشام بیشترین روشنگری در افکار عمومی را در مورد فعالیت این گروه ها انجام می داد. این روشنگری او مبتنی بر تحقیقات گسترده ای بود که او همزمان با شروع اعتراضات ضددولتی اکتبر ۲۰۱۹ در دستور کار خود قرار داده بود. دوستان او موارد گوناگونی از این تهدیدها که از سوی شبه نظامیان شیعه، از جمله شخص رهبر عصائب اهل الحق – خزائلی – نسبت به هشام صورت گرفته بود را با ما در میان گذاشتند.
من – نویسنده مقاله – دو ساعت قبل از کشته شدن هشام با او صحبت کردم. وی در آخرین پیام صوتی خود در واتس اپ، امکانات قانونی موجود برای بازگرداندن خانواده های آواره مرتبط با داعش که در اردوگاه های آوارگان مستقر شده‌اند را برایم توضیح داد. پیام وی بخشی از تجدیدنظر در مقاله ای بود که وی برای مرکز سیاست جهانی در مورد پیامدهای امنیتی نگهداری سیصد هزار عراقی در شرایط نامناسب در اردوگاه های آوارگان در سراسر عراق نوشته بود.
هشام برای پیشبرد تحقیقات خود به اطلاعات رسمی دولتی دسترسی داشت. علاوه بر آن به لحاظ موقعیت شغلی خود، با مقامات عالی رتبه دولتی در ارتباط بود و افزون بر آن با اتکا به سابقه فعالیت‌های خود و ارتباطاتی که هنوز زنده نگه داشته بود، توانسته بود از سال ۲۰۱۴ اطلاعات وسیعی در مورد فعالیت و عمل‌کرد داعش جمع آوری کند.
سه ساعت قبل از مرگش، و درست قبل از آخرین پیام صوتی، هشام جزئیات یک پروژه تحقیقاتی جدید را با من در میان گذاشت که کاملاً متفاوت از «پروژه داعش» بود. فعالیت بر روی همین پروژه تحقیقاتی علت اصلی به قتل رساندن هشام بود.
در اواخر ماه ژوئن، او ابتدا در مورد یک کار تحقیقاتی صحبت کرد که شش ماه در خفا روی آن کار کرده بود. او در این کار تحقیقاتی در صدد آن بود تا نقشه و عملکرد «کنسرسیوم شبه نظامیان شیعه» موسوم به حشد الشعبی – نیروهای بسیج مردمی (PMF) – که پس از ظهور داعش در سال ۲۰۱۴ ایجاد گردیده بود را بررسی کند. این نیروی نظامی که به عنوان بخشی از نیروهای مسلح عراق موجودیت یافته است، بطور روز افزونی توانسته است نفوذ خود در مجلس و سایر نهادهای دولتی را گسترش بخشد.
فعالیت‌های عمومی او همچنان بر عمل‌کرد داعش تمرکز داشت. در عین حال بدون سرو صدا در حال بررسی و تحقیقات بر روی عمل‌کرد اسلام گرایان شیعه بود و در این زمینه به خبرنگاران و محققان، اطلاعات جزئی در مورد عملکرد آن ها ارائه می نمود. هنگامی که او در ماه ژوئن در مورد پروژه جدید خود با من صحبت کرد، در طی این گفتگو، اظهار نمود که: “شناخت من در مورد این گروه ها به میزان شناخت من از فرزندانم می باشد .”
در ماه ژوئن او بیشتر در مورد جریان های مختلف شبه نظامیان حشدالشعبی صحبت می کرد. وی بین افراد وفادار به روحانیت عراق در این گروه (موسوم به جناح «مراجع» حشدالشعبی) و سایر وفاداران به جمهوری اسلامی ایران (موسوم به جناح «ولایی» حشدالشعبی)، از جمله عصائب اهل الحق و کتائب حزب الله، تفاوت قائل می شد.
وی همچنین از دولت خواسته بود که لایحه چهارم قانون ضد تروریستی مصوب سال ۲۰۰۵ بر علیه افراطیون سنی که در حملات به اتباع خارجی دست داشتند را اینک در مورد افراطیون شیعی به اجرا بگذارد. طرح این پیشنهاد شاید یکی از دلایل قتل وی بوده است. بر طبق این قانون، افرادی که در عملیات تروریستی نقش داشته و یا به آن یاری رسانند، محکوم به مرگ خواهند شد.
تحقیقات گسترده وی درباره شبه نظامیان شیعه ، که پس از مرگ وی به طور کامل به دست آمده است، شامل:
*چگونگی شکل گیری ساختار حکومتی در عراق پس از شکست داعش،

*تسخیر تدریجی دولت توسط شبه نظامیان حشدالشعبی و احزاب شیعی، که نتیجه بازسازی و سازش پس از یک جنگ داخلی بود.

* تحقیقات در مورد جنایات سازمان یافته این احزاب.

* اشراف جمهوری اسلامی ایران بر این روند را شامل میشد.

هشام در این تحقیقات با ادله کافی نشان می دهد که چگونه عراق درحال تبدیل شدن به لبنانی دیگر است. دولتی در نهایت ناتوان در یک کشور عمیقا بحران زده و در تعارض با منافع غرب و آمریکا که در عین حال توسط دست نشاندگان تهران نیز اداره می شود.
تفاوت در اینجاست که این بار و در عراق به جای یک حزب الله، اکنون ده ها حزب الله وجود دارند. این «حزب الله ها»ی عراقی، از نظر جمهوری اسلامی ایران می توانند راسا تصمیمات مستقلی نیز اتخاذ نمایند.
پس از کشته شدن هشام، چندین رسانه عربی به نقل از دوستان او نقل کردند که این تحقیقات پنهانی او در مورد شبه نظامیان شیعی، دلیل به قتل رساندن او بوده اند.
در این بررسی و تحقیقات، اسامی افراد و فعالیت های شبه نظامیان قدرتمند شیعی در ارتباط با جمهوری اسلامی ایران و حزب الله لبنان زیر ذره‌بین قرارگرفته اند. از آن جمله می توان از تحقیقات او در باره فعالیت یکی از رهبران حزب الله لبنان بنام محمد کوثرانی در عراق نام برد. او نقش هماهنگ کننده سیاسی فعالیت های سه جانبه بین گروه‌های شیعی عراق، حزب الله لبنان و جمهوری اسلامی را به عهده دارد.
مأموریت محمد کوثرانی در عراق، کوشش در راه کاهش تنش بین نیروهای سیاسی سنی و شیعه می باشد. اما مقامات واشنگتن معتقدند که محمد کوثرانی در اقدامات تروریستی دست داشته و در سرکوب اعتراضات عراق در سال گذشته نقش ایفا نموده است. در طی این اعتراضات، شبه نظامیان با استفاده ازتک تیراندازها، که بر روی پشت بام ها پنهان می شدند، به شکار معترضین خیابانی می پرداختند.
هشام پیش‌بینی می کرد که کوثرانی ممکن است بتواند خلاء رهبری که پس از کشته شدن قاسم سلیمانی، رهبر سابق نیروی قدس ایران ایجاد شده است را پر نماید. بیهوده نیست که ایالات متحده، ۱۰ میلیون دلار پاداش برای اطلاعات در مورد کوثرانی تعیین نموده است.
نزدیکان هشام می گویند که هدف ازتحقیقات وی، کمک به نخست وزیر مصطفی الکاظمی در تهیه برنامه ای برای سرکوب شبه نظامیانی بود که هشام آنها را “ولایی” می نامید – کسانی که وفادار به رهبری علی خامنه ای می باشند.
تحقیقات هشام که بالغ بر بیش از ۱۰۰ صفحه اطلاعات و تجزیه و تحلیل می باشند، تاکنون دقیق ترین و معتبرترین اطلاعاتی است که در مورد شبه نظامیان شیعه عراق تهیه شده است. در این تحقیقات، ایستگاه های بازرسی شبه نظامیان در امتداد بزرگ راه ها و ورودی های عراق، از جمله پایتخت و مناطق کردنشین و سنی در مرکز و شمال عراق، به همراه نقشه ها و نمودارها شرح داده شده اند. همچنین جزئیات روش های مختلف این شبه نظامیان و چگونه تسلط آنها بر همه جنبه های زندگی عمومی و خصوصی درعراق را به دست میدهد.
(حشدالشعبی سالانه رقمی بین ۷۵ تا ۹۰ ملیون دلار در این ایستگاه های بازرسی از مردم اخاذی میکند.)
تحقیق و بررسی هشام استان های مختلفی را شامل می شود، اما بیشترین این مستندات در مورد استان نینواست. و آنهم تنها به یک دلیل موجه: در استان نینوا، شبه نظامیان شیعی به دلیل جنگ برای آزادسازی موصل از دست داعش ، و پس از آن در منطقه نینوا مستقر شدند، این استان «سنی نشین» جزو مناطقی است که نیروهای نظامی شیعی خارج از مناطق سنتا «شیعه نشین» در عراق، در آن مستقر شده اند.
این منطقه یکی از بزرگترین مناطقی در عراق است که به دلیل خلا امنیتی و دولتی بوجود آمده پس از شکست داعش و فقدان ارگان های دولتی، شبه نظامیان شیعی توانسته اند، زمین حاصلخیزی برای فعالیت خود بیابند. شبه نظامیان از این خلاء قدرت برای نفوذ در تمامی عرصه های زندگی روزمره عمومی و خصوصی اهالی این منطقه، از جمله اخاذی از رستوران ها و کاسبکاران، مهندسی جابجایی ساکنین محلی (استفاده از مناطق مسیحی منطقه، همان کاری که داعش در حال انجام آن بود) بهره برداری کنند.

شبه نظامیان شیعی از سایر نقاط عراق به نینوا انتقال یافتند و محل اقامت و املاک و مستقلات در اختیار آن‌ها قرار گرفت و در عین حال شغل و کار مناسب به آن‌ها داده شد. در عین حال از بازگشت خانواده های آواره مسیحی و سنی به سر خانه و کاشانه خود جلوگیری بعمل آمد و آن‌ها مجبور به اقامت در اردوگاه های آوارگان شدند.
نینوا بعلت طیف گوناگونی از اهالی که به مسیحیت و سنی گرایی گرایش داشتند، در بین استان های عراق از موقعیت ویژه ای برخوردار می باشد. به همین خاطر و برای تثبیت قدرت خود، نیروهای شیعی به «پاکسازی قومی و مذهبی» دست زده اند. لازم به ذکر است که گروه‌های مسلح شیعی از سال ۲۰۰۶ همین مهندسی جمعیتی و پاکسازی قومی و مذهبی را در بغداد به اجرا گذاشته بودند.
جزئیات موجود در گزارش حاکی از کنترل فراگیر این شبه نظامیان بر زندگی اهالی این منطقه و تیره و تار ساختن افق زندگی در این خطه می باشد.
در یک نمونه از دانشگاه موصل، یک شبه نظامی وابسته به سازمان بدر که مورد حمایت جمهوری اسلامی ایران است، خواستار این شد که به یک کارمند این دانشگاه، نقش کلیدی تری داده شود، اما رئیس دانشگاه متوجه شد که این فرد در معاملات مختلف با درجه بالایی از فساد نقش داشته و علاوه بر آن، او در زمان حاکمیت داعش در این شهر با آن‌ها همکاری می کرده است.
هشام چندین مورد از افراد متهم به ارتباط با داعش را که با شبه نظامیان شیعی همکاری میکنند را شناسایی کرده بود. وی خاطرنشان کرد که متمرکزترین فعالیت های داعش در بعضی از مناطقی که شبه نظامیان شیعی بیشترین نفوذ را داشته اند، اتفاق افتاده است و برخی حملات شبه نظامیان علیه رستوران ها یا غیرنظامیان به دروغ به داعش نسبت داده شده است.
مقامات شیعی مانند «چتربازان» در این مناطق پیاده شده و با غصب املاک و مستغلات و منصوب شدن به مقامات دولتی، در نینوا مستقر میشوند. این ترتیب شبه نظامیان می توانند به مهمترین بخش های مناطق آزادشده دسترسی پیدا کنند و با برداشت از بودجه عمومی، سلطه خود در این مناطق را گسترش دهند.

مقامات فاسد حتی کاخ های ریاست جمهوری باقی‌مانده از دوران حاکمیت صدام حسین را در اختیار شبه نظامیان شیعی قرار دادند و این کاخ ها به عنوان مقر در اختیار حشدالشعبی قرارگرفته اند. نام ابومهدی المهندس، رئیس سابق حشدالشعبی، بارها و بارها در تحقیقات هشام به عنوان فردی که در توصیه برای استخدام و برکناری مقامات و پست های کلیدی در دولت های فدرال و محلی شخصاً دخالت می کرده است، دیده می شود. (مهندس، از پدری عراقی و مادری ایرانی، و در حملات تروریستی علیه سفارت خانه های ایالات متحده و فرانسه در سال ۱۹۸۳ نقش داشته است، در ژانویه در همان حمله ای که سلیمانی از میان رفت، توسط ایالات متحده کشته شد.)

ماجرای دانشگاه موصل، یک مورد استثنایی نیست. هشام نمونه های دیگری را در تحقیقات خود برجسته نموده و روش‌های گوناگونی که در آن شبه نظامیان کنترل فراگیر بر بسیاری از بخش‌های اقتصاد عراق را در اختیار خود گرفته‌اند را ذکر مینماید: ترخیص کالا و امور گمرکی در فرودگاه ها، بدست گرفتن پروژه های عمرانی، فعالیت در حوزه های نفتی، فاضلاب، آب، بزرگراه ها، مؤسسات آموزش عالی، اموال عمومی و خصوصی، مراکز گردشگری، کاخ های ریاست جمهوری; و اخاذی از رستوران ها، کافه ها، کامیون های باری، ماهیگیران، کشاورزان، خانواده های آواره و… از زمره این فعالیت هاست. نمونه کوچکی از این فعالیت‌ها را می توان در مثالهای زیر بر شمرد:
-یکی از مدیران دولتی یک پاکت همراه با یک گلوله و نامه دریافت میکند که از او می خواهد که بی سر و صدا از شغل دولتی خود استعفا دهد. مقام دیگری که از شغل خود تعلیق شده بود و در انتظار بررسی بود، بدلیل ارتباطاتش با حشدالشعبی و شورای امنیت ملی، به سر کار خود باز می گردد.
-یک مقام مرتبط با حشدالشعبی، به مسئولیت صندوقی که کمک های بین المللی برای بازسازی بیمارستان ها، پل ها ، جاده ها و مدارس به آن واریز می شود، منصوب شده و هیچ کمک به این پروژه ها، بدون امضای وی رسمیت پیدا نمی کند
-به گفته یک افسر اطلاعات پلیس فدرال، شبه نظامیان حشدالشعبی هر روزه تنها بیش از ۱۰۰۰۰۰ دلار از طریق یک ایست بازرسی بزرگراه که شهر بغداد را به استان های جنوبی کشور مرتبط می سازد، از طریق اخاذی درآمد کسب می کنند. شبه نظامیان حشدالشعبی همچنین سایر ایستگاه های بازرسی در بزرگ راه های بین بغداد و سایر استان های کشور را در اختیار گرفته و از این طریق منابع مالی بدست می آورند.
-عصایب اهل الحق از سال ۲۰۱۶ روزانه سی هزار دلار از یک ایست بازرسی واقع در شمال بغداد و صلاح الدین جنوب درآمد کسب می کند. شهروندان اهل سنت تنها با پرداخت ۱۰ دلار برای هر نفر و ۱۰۰ دلار به ازای هر کامیون اجازه ورود به بغداد را دارند.
-پس از آزادسازی موصل و سایر نقاط استان نینوا از چنگ داعش، زمین های کشاورزی در منطقه دشت نینوا در میان شبه نظامیان حشدالشعبی تقسیم شد. این روستاها که در حومه موصل قرار داشته و عمدتا مسیحی نشین بودند، در بین عوامل حشدالشعبی تقسیم شدند. داعش نیز این زمین‌های کشاورزی و املاک و مستقلات را در سال ۲۰۱۴ تصرف کرده بود. پس از تصرف روستاها و عقب نشینی داعش، جناح های حشدالشعبی، اراضی موجود در بارتلا ، حمدانیه و سایر مناطق را تصرف کردند و از بازگشت بسیاری از مسیحیان به خانه و کاشانه خود جلوگیری نمودند.
-در مرکز شهر قدیمی موصل، تنها ۱۷ مکان مذهبی و مسجد به شیعیان تعلق داشت، ولی نیروهای حشدالشعبی برای قدرت نمایی، مراکز عبادت و مساجد اهل سنت را نیز به تصرف خود در آوردند.
-شبه نظامیان بیش از ۷۲ میدان نفتی را در منطقه قیاره در جنوب موصل که داعش قبلاً کنترل آنها را در اختیار داشت، تصرف کرده و با فروش نفت خام که روزانه بالغ بر ۱۰۰ کامیون تانکر نفت خام می‌شود، کسب در آمد می کنند.
-حشدالشعبی ماهیانه ۱۰۰۰ تا ۳۰۰۰ دلار برای «محافظت» رستوران های بزرگ، از صاحبان آن باج می گیرد. مالکانی که قادر به پرداخت این هزینه نیستند، رستوران هایشان منفجر می شود و این انفجار به دروغ به داعش و ارتش عراق نسبت داده می شود.
-عوامل شبه نظامیان شیعی که از مرکز و جنوب عراق به نینوا آمده اند، به عنوان ساکنین منطقه نینوا ثبت شده، تا بتوانند از مزایای غصب املاک و مستغلات بهره مند شوند. این اقدام‌ها در نتیجه فشار مستقیم رهبران ارشد شبه نظامیان حشدالشعبی، هادی العامری و ابو مهدی المهندس، – قبل از کشته شدن – او صورت می گرفت.
-جناح های حشد الشعبی در موصل با کمک مدیران برخی از دفاتر ثبت اسناد و املاک در حال تصرف زمین های وسیعی در نینوا، به ویژه در شهر موصل هستند. مدیر دفتر شهرداری موصل زمین های متعلق به «اهالی قوم شبک. مخلوتی از زبان ترکی و فارسی و کردی» را بین شبه نظامیان حشد الشعی تقسیم کرد.
-یک فرد وفادار به شبه نظامیان شیعی به ریاست اداره شهدای نینوا منصوب شده است که اسامی عراقی هایی را که احتمالاً در جنگ با داعش کشته شده اند ثبت و ردیابی می کند، تا از این طریق به افراد و خانواده‌های معینی مستمری تعلق گیرد. این امر با حمایت مستقیم مهندس و رهبری حشدالشعبی صورت گرفته است.
-پس از اینکه یونسکو آثار تاریخی اطراف سامره را به عنوان میراث تاریخی جهانی طبقه بندی کرد، حشدالشعبی در تبلیغات خود این آثار تاریخی که به دوران خلافت عباسی باز میگردد را با نام “زندان امام علی الهادی” معرفی میکند، اقدامی فرقه ای که در صدد آن است تا «مظلومیت» شیعیان در آن دوران را رقم بزند.
جای تعجب نیست که قیس الخزعلی، رهبر عصائب اهل الحق، در یک سخنرانی، ظهور داعش و فلج شدن نیروهای امنیتی عراق در برابر آن را “یک برکت الهی” توصیف کرد.

روشن است که، تصمیم گیری بازیگران اصلی عراقی و خارجی برای پاسخگویی به تهدید داعش در سال ۲۰۱۴ با توسل به اعلام بسیج عمومی شبه نظامیان، بطور اجتناب‌ناپذیری به بحران فعلی در عراق منجر می شد.

پیش‌بینی چنین سناریویی که در آن، با فرمان بسیج عمومی، جوانانی که بسیاری از آنها تحت حمایت سپاه قدس وارد این نزاع می شدند، باعث ایجاد پیوند دراز مدت برای کسب منافع خود آن‌ها شود، دشوار نبود. امری که اینک به تضعیف دولت عراق و تعرض به زندگی روزمره شهروندان منجر شده است.
پس از پیروزی بر داعش، اینک شبه نظامیان حشدالشعبی به فعالیت خود ادامه می دادند و این نشان داد که فراخوان به تشکیل این نیرو، نه تنها راه حل اصولی نبود، بلکه خود مشکل بزرگتری را در مقابل جامعه عراق قرار داد.
هر نخست وزیر ی که پس از آن بر سر کار آمد، بگونه ای با این مشکل جدید دست به گریبان بود و بگونه ای درصدد مهار این شبه نظامیان بر آمد اما موفقیت هر کدام از آن‌ها اندک بوده است.
نوری المالکی برخی از گروه ها را مورد حمله قرار دارد و برخی از رهبران آنها را بعنوان تروریست معرفی کرد و نیروهای کمکی و کوچکتر را به عنوان راهی برای تضعیف تشکیلات بزرگ حشدالشعبی بوجود آورد.
حیدر العبادی پیشنهاد ادغام شبه نظامیان در دولت را به عنوان راهی برای اعتدال و کنترل آن‌ها در پیش گرفت. بر همین مبنی، حشد الشعبی در سال ۲۰۱۶، رسمی و قانونی شد.
عادل عبد المهدی سعی کرد قدرت را با آنها تقسیم کند و آنها را به عنوان یک واقعیت بپذیرد.
مصطفی کاظمی، یک سیاستمدار مستقل که پشتوانه احزاب سیاسی قدرتمند را پشت سر خود ندارد، سعی کرد به قول هشام از رویکرد “قدرت هوشمند” چماق و شیرینی استفاده کند. الکاظمی معتقد است که فقط یک دولت قدرتمند و کار تدریجی و درازمدت در جهت ایجاد یک چنین دولتی، باعث تضعیف شبه نظامیان خواهد شد. اما به نظر می رسد که حشدالشعبی پس از فروپاشی داعش، و همچنین سرکوب سایر گروه‌های سنی افراطی و از سویی تضعیف نیروهای نظامی اقلیم کردستان، خود را یکه تاز قدرت در عراق می داند.
هشام پس از آغاز اعتراضات در خیابان های عراق در اکتبر سال گذشته ، کار در پروژه شبه نظامیان حشدالشعبی را در دستور گذاشت.
این اعتراضات، از نظر دامنه و محتوی خواسته‌های معترضین، بی سابقه بود زیرا عمدتا از شهرهای با بافت شیعه نشین و در عین حال علیه رهبری سیاسی شیعیان آغاز شده بود. این شورشی بود علیه این رهبری سیاسی! این اعتراضات ارگان های حاکمیت را به لرزه درآورد. همه تلاش ها برای به سازش کشاندن آن از یک‌سو و کشتار و دستگیری از سوی دیگر، قادر نبودند تا اعتراضات عمومی را به عقب برانند. در این بین، شبه نظامیان حشدالشعبی به عنوان خشن ترین نیروهای سرکوبگر در مقابل این حرکت اعتراضی قرار گرفته و از هیچ کوششی برای سرکوب و کشتار معترضین، دریغ نکردند.
وسعت و استمرار اعتراضات سیاسی در عراق، حاکمین جمهوری اسلامی را نیز نگران نمود، و همزمانی این اعتراضات در عراق با شروع اعتراضات در لبنان، که نماینده دیگر آن‌ یعنی حزب الله لبنان را، بعنوان نیروی اصلی ائتلاف دولتی لبنان، به چالش کشیده بود، بر شدت این نگرانی می افزود.
شبه نظامیان طرفدار جمهوری اسلامی، جنبش های اعتراضی را که منافع آن ها را مورد تهدید قرار داده بود، «توطئه ای آمریکایی» خطاب کردند. با همین استدلال پوچ، رهبری حشدالشعبی و جمهوری اسلامی مجموعه ای از حملات را علیه نیروهای آمریکایی در عراق آغاز نمودند.
هنگامی که حشدالشعبی در ماه دسامبر یک پیمانکار آمریکایی را به قتل رساند و به سفارت ایالات متحده در بغداد حمله کرد، این درگیری و نمایشی جانبی تبدیل به یک آتش سوزی در متن شد.
دولت ترامپ در تلافی این حرکات حشدالشعبی و نیروهای سپاه قدس در عراق، دست به اقدام تلافی جویانه زد که در نتیجه آن، قاسم سلیمانی موثرترین عامل سپاه قدس را به همراه مهدی مهندس در فرودگاه بین المللی بغداد و با بمباران اتومبیل حامل آن‌ها از میان برداشت.
تحقیقات هشام، دلایل اعتراضات مردمی را مورد بررسی قرار می دهد. او نشان می دهد که چگونه شبه نظامیان شیعی مقدمتا به عنوان «مافیای مالی فاسد و جنایتکار» عمل می کنند و نقش آن‌ها به عنوان «مافیای مذهبی» بسیار کمرنگ تر است. دخالت های گسترده آن‌ها در فعالیت‌های اقتصادی و نهادهای مختلف دولتی، عاملی در تضغیف شریانات اقتصاد عراق و بی خاصیت شدن نهادهای خدمات عمومی در این کشور می باشند.
نهادهای مختلف دولتی و خصوصی یا از طریق نفوذ به درون و یا تحت اختیار گرفتن مدیریت آن‌ها، مورد تاخت و تاز شبه نظامیان قرارگرفته اند.
این تنها به نفوذ و در تصرف گرفتن این مؤسسات خلاصه نمی شود، بلکه آن‌ها چون بختکی بر سر زندگی روزمره مردم عراق، چه سنی، چه شیعه، چه مسیحی و دیگر مردم عراق قرارگرفته اند و عرصه را بر مردم تنگ کرده‌اند.
دولت مرکزی در عمل توانایی مقابله با این مشکلات را ندارد و از سوی دیگر حشدالشعبی بخوبی می داند که قادر است با استفاده از این موقعیت استثنایی، امتیازهای هرچه بیشتری را طلب کند.
چگونه می توان این بیماری را بدون «کشتن بیمار» درمان کرد؟
تناقص اصلی در این نهفته است که طبقه سیاسی جدید عراق در تمام این فساد گسترده حشدالشعبی با آن‌ها مشارکت داشته و افزون بر آن بر روی قدرتمند نمودن این نیرو، سرمایه گذاری کرده است.
پس از اعتراضات اکتبر، هشام شروع به انتقاد علنی از این نخبگان جدید کرد. او خطرات انتقادات علنی را می دانست زیرا قبلاً توسط یکی از رهبران این شبه نظامیان، قیس الخزعلی – رهبر عصائب اهل الحق – که دولت عراق ترور هشام را با او مرتبط می دانند، تهدید شده بود.

داستان هشام و تحلیل نهایی او فاجعه و دلشکستگی عراق را به تصویر می کشد. مردی با استعداد و مطلع با خونسردی توسط گانگسترهای تروریستی جدید بغداد ترور شد. (ترجمه اين نوشته را آقاي سعيد تبريزي انجام داده است)