تروریسم اسلامی و مبارزین دروغین ضد تروریسم

مقالات
شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

پایان دادن به تروریسم اسلامی و زمینه های رشد آن، پایان جنگ و جنایت در جهان، پایان توحش و بربریت گروهها افراطی از مذهبی تا راسیستی و ناسیونالیستی، کار جنبش سوسیالیستی طبقه کارگر است. 

نویسنده: آسو سهامی

روز پنجشبه ۱۶ اکتبر معلمِ یکی از مدارس فرانسه که کاریکاتورهایی از محمد را به دانش آموزان خود نشان داده بود، به سنت همیشگی تروریسم اسلامی از سوی فردی که فریاد الله اکبر سر می داد به قتل رسید و سرش بریده شد. "ساموئل پتی" معلم تاریخ و جغرافیا، از اوایل اکتبر امسال درسی را با موضوع "آزادی بیان" شروع کرده بود.

واقعیت اینست که این جنایت هولناک جامعه جهانی را تکان داد و حضور هزاران نفر در بحبوبه کرونا در خیابانهای شهرهای پاریس، لیل، نانت، تولوز، استراسبورگ، مارسی و بوردو فرانسه، در گرامی داشت یاد این معلم قربانی، علیه جنایت اسلامیست ها، در دفاع از آزادی بیان و سکولاریسم نشان از این دارد که  هیچ مانعی نمی تواند جامعه را در دفاع از ارزشهای انسانی خود باز دارد.

این حمله در حالی صورت گرفت که  مجله شارلی ابدو همزمان با  برگزاری جلسه محاکمه متهمان به همدستی در حمله به تحریریه این نشریه در سال ۲۰۱۵ که به دنبال انتشار کاریکاتوری از پیامبر اسلام صورت گرفته بود و منجر به کشته شدن شماری از کارمندان این مجله شد، بار دیگر کاریکاتورهایی از پیامبر اسلام را منتشر کرده بود.

همزمان با وقوع این جنایت در یکی از بزرگترین مراکز خرید در شهر استانبول فروشگاه بزرگی افتتاح گردید که اقلام تبلیغی "داعش" از قبیل کتاب، فیلم و همچنین تی شرت ها و پرچم هایی با عکس رهبران داعش و لوگوهای این جریان را به فروش می رساند.

ضمن محکوم کردن این جنایت هولناک از سوی نگارنده این متن، وقوع این جنایت در این زمان و اوضاع از زوایایی قابل تامل است.

نخست اینکه دین و مذهب همیشه همانند ابزاری در خدمت سرمایه داری جهانی بوده تا با کمک آن به غارت، چپاول، جنگ افروزی خود ادامه دهد و هر موقع، هر جا و همانگونه که خود لازم می داند آنرا در خدمت بگیرد. قبل از اشاره به تاریخچه خونین و پر از جنایت اسلام، باید به این نکته اشاره کرد که بورژوازی جهانی خود پرورش دهنده و سازمانده بنیاد گرایی مذهبی درسده های اخیر بوده و آنرا در خدمت منافع خود بکار گرفته است. آنها هر زمان و در نقطه ای از جهان که احتیاج داشته اند به منظوردخالت در آن منطقه برای منافع خود، به منظور تقابل با حریفان مرتجع خود و برای چپاول ثروتهای آن منطقه، همیشه دین و تفکرات ناسیونالیستی را باد زده و به خدمت گرفته اند. در این جنگ و جدالها، این دولتها بعضا راسا دست به سازماندهی گروههای تروریست مذهبی، باندها و گانگسترهای نظامی و شبه فاشیستی زده اند و همیشه تلاش کردن با استفاده از عقب ماندگی های فرهنگی و سیاسی، به اشاعه نفاق قومی و مذهبی بپردازند و در این راه مردم محروم و فریب خورده را به خدمت گرفته اند. در چنین فضایی دولتهای بزرگ و کوچک، قدرتهای جهانی و منطقه ای هر کس به میزان زور و توان نظامی خود به قیمت کشتار، ویرانی و آوارگی مردم با پس زدن دیگر حریفهای مرتجع خود، تسلیحات نظامی را به فروش می رساند و از سوی دیگر ضمن چپاول ثروتهای منطقه، نیروی کار و متخصص ارزان آواره گان و زنده ماندگان را به خدمت گرفته اند.

در زمان و مکان دیگری که دنبال بهانه ای برای ایجاد ترس، عدم امنیت و سرکوب اعتراضات مردمی و یا به رواج تفکر راسیسم، نژاد پرستی و مهاجرستیزی و غیره بوده باشند، همین تفکرات فاشیستی، مذهبی و قومی بوده اند که در خدمت بورژوازی و علیه جنبشهای مترقی و آزادیخواهانه بکار گرفته شده اند.

اسلام سیاسی در این عصر یکی از همین تفکرات تندرو است که از سوی سرمایه داری جهانی پرورش یافته و سپانسوری شده اند، از اخوان المسلمین و جنبش شیعه گری به رهبری خمینی گرفته تا القاعده، طالبان و داعش، النصر و صدها گروه و باند مذهبی و قومی و....

چه کسی می تواند منکر حمایت همه جانبه کشورهای "متمدن غربی" و رسانه های بزرگ آنها در به قدرت رساندن خمینی و مصادره انقلاب ٥٧ از سوی این گروه شود. چه کسی می تواند منکر پرورش و حمایت کشورهای سرمایه داری و خصوصا آمریکا در ایجاد، سازماندهی و مسلح کردن گروه های تندرو اسلامی بر علیه شوروی سابق و همچنین سازماندهی و مسلح کردن طالبان و القاعده در افغانستان شود تا بعدها وجود این گروه ها بهانه حضور نظامی آمریکا در منطقه را تأمین نماید.

داعش و جبهه النصر و دهها گروه اسلامی و قومی و آدم کش به نام ارتش آزاد سوریه توسط همین دولتها و در راس آنها آمریکا و دولتهای بزرگ غربی به عنوان "جنگجویان آزادی" (freedom fighter ) و به نام مقابله با دیکتاتوری اسد، سازماندهی و آموزش دیدند، اسلحه و پول امکانات و تکنولوژی مدرن در اختیارشان گذاشتند و میدیای رسمی در دفاع از آنها به عنوان پیام آوران "آزادی و دمکراسی" به دنیا معرفی شان کردند. جریاناتی که تا هم اکنون هم موی دماغ تمدن بشری در کل خاورمیانه هستند.

در جریان اعتراضات طبقه کارگر در کشورهای غربی در بحبوبه بحران سرمایه داری که جنبش نود ونه درصدی ها پا گرفت و می رفت که به یک جنبش جهانی علیه سرمایه داری تبدیل شود و کل این نظام را به خطر فروپاشی روبرو کند، پیدایش داعش و پرورش رهبرانش از سوی دولتهای سرمایه داری و حمایتشان از سوی همین دولتها و تروریسمی که به کار گرفته شد تا تمامی این بحرانها زیرنام خطر تروریسم سرکوب و یا به دست فراموشی سپرده شود وخود همین آزادی نیم بند بیان که نتیجه سالهای مبارزات طبقه کارگر بود زیر نام خطر وجود اسلام سیاسی و تروریسم نیز به زیر سوال رفت تا سرمایه داری به عمر ننگین خود و چپاول دسترنج طبقه کارگر ادامه دهد.

و اکنون نیز، گسترش ویروس کرونا در پیک دوم این بیماری در دل بی مسئولیتی کامل و بی شرمانه دولتهای بورژوایی حاکم، شدت بیشتری یافته است و بیشتر کشورهای سرمایه داری را با بحران کمبود وسایل و خدمات پزشکی، مرگ و میر روزافزون طبقه پایین جامعه روبرو کرده است و تمامی آن کبکبه و دبدبه دنیای سرمایه داری به زیر سوال رفته و به چالش گرفته شده است. از سوی دیگر مراکز کار و تولید، هتل ها و رستوران ها تعطیل شدند، میلیونها نفر از کارگران و کارکنان در سرتاسر جهان بیکار گشته اند و سونامی بیکاری به راه افتاده است. میلیونها نفر به لشکر عظیم بیکاران و به ارتش ذخیره کار اضافه شده است و خطر طغیانهای توده ای در مقابل کشورهای سرمایه داری قرار گرفته است.

سرمایه داری که وجود این خطر را احساس کرده است و از عواقب سیاسی و اجتماعی چنین فاجعه ای به خوبی مطلع است بی شک به همانند همیشه از وجود اسلام سیاسی و تروریسم استفاده می برد تا با خارجی ستیزی و میدان دادن به جریانات دست راستی، راسیستی و فاشیستی، اعتراضات حق طلبانه طبقه کارگر و اقشار محروم را منحرف کند و اکنون و با جنایتی که تروریستهای اسلامی در فرانسه مرتکب شدند، برای شروع چه جایی بهتر از فرانسه که از سنت مبارزاتی قوی برخوردار است و آخرین نمونه آن جنبش جلیقه سبزهاست.این بهانه را نیز از طریق شارلی ابدو ایجاد کرده و چه زمانی مناسبتر از حالا یعنی همزمان با محاکمه آسانژ(محاکمه قرن) در انگلستان که جنبش دفاع از او می رود ابعاد وسیع جهانی به خود بگیرد .

 

بی شک تنها در صورت گسترش یک جنبش رادیکال توده ای می توان از یک سو از آزادیهای فردی، و بیان دفاع کرد و از سوی دیگر شکست پروژه های سرمایه داری را در تعرض به امنیت شغلی، جانی و زندگی انسان ها را تضمین کرد. سرمایه داران و دولت هایشان که در این دوره و با توجه به وضعیت و بحران کنونی متضّرر شده اند، قصد دارند با تحمیل برنامه های شدید ریاضت اقتصادی ، پیامدهای بحران کرونا بر اقتصادی سرمایه داری را جبران کنند و همزمان نیز با ایجاد ناامنی در جامعه با استفاده از حربه تروریسم اسلامی سعی در به انحراف کشاندن و یا به حاشیه راندن اعتراضات و سرکوب آن را دارند.

وزیر کشور فرانسه بدون ارائه جزئیاتی در خصوص عملیات پلیسی در رابطه با قتل "ساموئل پتی" اظهار داشته:"این عملیات حاصل تصمیم اتخاذ شده در جلسه روز یک شنبه شورای دفاع و لزوما تنها افرادی را که مرتبط با تحقیقات قتل ساموئل پتی هستند را هدف نمی گیرد "

لازم به تذکر است که تنها با گسترش جنبش کارگری، توده ای و ضد سرمایه داری می توان تعرضات دولت های سرمایه داری را به عقب راند و در این زمان که سرمایه داری در ضعیف ترین وضعیت به سر می برد نباید اجازه داد که بحران کرونا و خطر تروریسم این جنبش رادیکال را به عقب نشینی وادارد و تنها همین جنبش رادیکال کارگری و توده ای است که می تواند از به قدرت رسیدن احزاب دست راستی و فاشیستی و تحمیل گرسنگی و بیکاری بیشتر به مردم جلوگیری کرد.

از سوی دیگر می توان دوباره تاکید کرد که تاریخ ادیان و مذاهب از هر نوع آن، همواره با سرکوب، شکنجه، تفتیش عقاید، زندان و کشتار، تجاوز به زن و کودک آزاری و...همراه بوده است. در این میدان اسلام و مسیحیت و یهودیت و... جملگی از یک قماشند. اینجا تنها اشاره ای اجمالی به گوشه ای از جنایت اسلام  سیاسی واقعیت وجودی این ایدئولوژی را برای ما عیان می کند. اسلام سیاسی به مثابه یک تفکر ضمن تلاش برای گشترش خود و بدست گرفتن قدرت سیاسی در طول تاریخ از هیچ جنایتی رویگردان نبوده است.

"لشکری از لجن و پشم و اعتقاد! آن ها آمدند، آرزوهای من را کشتند، آن ها من را غنیمت صدا می زدند! آن زمان دیگر نادیا نبودم، آن روز دختری بودم با روحی زخمی که از نفس هایم خون می‌چکید، آن روز هیولای ظریفی بودم که با جهان قطع رابطه کرده بودم، در من انسان مرده بود و لاشه ای بودم که حتی مومیایی هزار ساله اش ارزش نداشت، آن روز مرگی بودم در روحی! بعد از آن زنی می مرد، زنی حامله می شد، زنی خودکشی می کرد، زنی خودسوزی... زنی هزار رکعت نماز جبر می خواند!خدا شاهد بود آمدند پدرم را به دو قسمت نامساوی تقسیم کردند؛ سرش را برای "وطن" جاگذاشتند و بدنش را زیر خاک دفن کردند که "نفت" شود! خدا شاهد بود برادر کوچکم را لخت زیر آفتاب نگه داشتند و به او شهادتین یاد می دادند؛ باید می گفت الله بزرگتر است! خدا شاهد بود او از فرط عطش و بی آبی جان داد!"(قسمتی از سخنرانی نادیا مراد دخترى كردى كه سه سال تمام غنيمتِ داعش بود.) شنیدن صحبتهای نادیا همانند یک رشته زنجیر متصل ما را به دوران حاکمیت کلیسا، کنیسه و مساجد و.. میبرد.

اسلامگرایان تندرو از طالبان و داعش تا حزب الله لبنان و جمهوری اسلامی دهها سال است با شعار الله اکبر، به زنان تجاوز می کنند،‌ مخالفان خود را گردن میزنند، بدار میکشند، شکنجه میکنند و بدینوسیله ترس، خفقان و سرکوب را در جامعه نهادینه کرده اند.

از فرمان خمینی برای حمله به کردستان گرفته تا اعدام زندانیان سیاسی. سحرگاهان دهه شصت زمانی که با دعای "ربنا"ی شجریان بیدار می شدند تا دسته دسته جوانان را به قتلگاه ببرند و به دار آویزند، از فرمان ترور سلمان رشدی و تعین جایزه برای سر او گرفته تا قتل های زنجیره ای که عزیزانی همانند "جعفرپوینده و محمد مختاری" را در بیابانهای خلوت تهران به قتل رساندند، همه و همه تنها در خدمت بقا و باز تولید تخم وحشت و خفقان و استمرار سیستم سرمایه داری بوده است.

از پروسه قتل و عام هزاران تن از مردم کردستان عراق توسط رژیم بعث که زیر نامه "انفال" (سوره ای در قرآن) گرفته تا بمب گذاری هایی که تنها مردم بی گناه را قربانی کرده، همه و همه از تفکرات مذهبی و قومی سرچشمه می گیرند. فرمان ترور و کشتار غیر مسلمانان و مخالفین سیاسی در دین اسلام امری عادیست و حتی به تمامی مسلمانان واجب شده است و آنرا در لابه لای متون قران، به وضوح می توان دید.

به میدان آمدن هزاران نفر از مخالفان سرمایه داری و نئولیبرالیسم در کشور شیلی و به آتش کشیدن کلیسای سانتیاگو از سوی معترضین در این کشور در روز سه شنبه ٢٠ اکتبر و همچنین به خیابان آمدن و اعتراض پزشکان و پرستاران در شهر بارسلون اسپانیا در اعتراض به بی توجهی و ناکارآمدی دولت، کمبود دارو و امکانات پزشکی در همین روز  از یک سو و به خیابان آمدن مردم فرانسه در گرامیداشت یاد  "ساموئل پتی" معلم تاریخ و جغرافیا کشته شده به دست تروریستهای اسلامی از دیگر سو می تواند پاسخی به دولتهای سرمایه داری، فرقه های مذهبی و آدم کش و حامیانشان در سراسر جهان باشد که آلترناتیو سوسیالیستی ضروریست.

مبارزه با تروریسم اسلامی، مقابله با فرقه های قومی و مذهبی، جریانات راسیستی و دست راستی، خشک کردن لجنزار بازتولید این جریانات در جامعه، مقابله با استفاده دولتهای بورژوایی از این جریانات عهد عتیق علیه مبارزات برابری طلبانه، دفاع از حقوق متساوی انسانها و آزادی عقیده و بیان، کار مردم متمدن و بشریت آزادیخواه جهان است. پایان دادن به تروریسم اسلامی و زمینه های رشد آن، پایان جنگ و جنایت در جهان، پایان توحش و بربریت گروهها افراطی از مذهبی تا راسیستی و ناسیونالیستی، کار جنبش سوسیالیستی طبقه کارگر است. دولتهای حاکم بر جهان خود عوامل بازتولید و سازندگان و تولید کنندگان ویروس مذهبی، قومی و راسیستی درجهان در خدمت حفظ نظام کاپیتالیستی هستند.