فراخوان مادر افکاری ها را پاسخ دهید! 

مقالات
شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

مظفر محمدی:بهیه مادر نوید، حمید و حبیب افکاری می خواهد فرزاندانش در یک دادگاه واقعی محاکمه شوند تا بی گناهی شان اثبات گردد. وحید افکاری می گوید، مدارک جرم ما را نشان دهید. در یک دادگاه علنی و با حضور رسانه ها ما را محاکمه کنید.
این کیفر خواست مادر و فرزندانی است که دو سال است بدون هیچ مدرک و به اتهامات واهی در زندان و تحت شکنجه نگه داشته شده و امروز نوید به اعدام و دو برادر دیگر به زندان طویل المدت محکوم شناخته شده اند!
درخواست مادر و برادران افکاری دو پاسخ دارد:

یکی پاسخ دستگاه قضایی جمهوری اسلامی است که بدون شک رژیم جبون و مستاصل نمی خواهد به این درخواست تن دهد. دستگاه قضاوت رژیم بیش از چهار دهه است حتی یک دادگاه علنی و قانونی با حضور وکیل و شاهدان و رسانه ها برگزار نکرده است. به این اعتبار کل محاکمات دستگاه قضایی جمهوری اسلامی بی اعتبار و فاقد وجهه قانونی است.
اگر امروز قوه قضاییه به درخواست بهیه و فرزندانش پاسخ مثبت می داد، جای قاضی و متهم عوض میشد. بجای مهرداد تهمتن، قاضی شعبه یک دادگاه استان فارس، باید بهیه مادر افکاری ها بنشیند. چرا که او انسانی آگاه و شریف و معتقد به محاکمه در یک دادگاه علنی و واقعی است. در صندلی شاهدین هم برادران افکاری می نشینند که داستان تحمل دو سال شکنجه برای اعتراف گیری اجباری در زندان شیراز را در دل دارند که بر زبان بیاورند. قاضی تهمتن و دیگر بازجوبان و شکنجه گران وزارت اطلاعات و سپاه هم باید بر صندلی متهمین بنشینند. این یک فرض محال است اما حقیقتی غیر قابل انکار است.
خواست تشکیل یک دادگاه علنی و با حضوررسانه ها از جانب خانواده افکاری (مادر و فرزندان) ،به مردم این فرصت را خواهد داد، بشنوند، ببینند و قضاوت کنند. نتیجه ی این اقدام بدون شک این خواهد بود که دستگاه قضایی و بازجوها و شکنجه گران زندان، متهمین این پرونده هستند که باید به خاطر شکنجه و اعتراف گیری اجباری و برگزاری دادگاه مخفی و فشار غیر انسانی تا حد رساندن انسانی به خودکشی در زندان، محاکمه و مجازات شوند.
پاسخ دوم، پاسخ مردم ایران و همه ی انسان های شرافتمند و انساندوست و آزادیخواه و مدافع انسانیت و حرمت انسان ها است. جامعه ایران و ازادیخواهان جهان که این خبر را می شنوند، شاهدان ساکت و تماشاچیان و در انتظار اجرای حکم اعدام نوید و احکام مرگ تدریجی برادرانش در زندان نیستند. مردم ایران در همه ی این سال ها خود بازیگران دخالتگر در صحنه برای اجرای عدالت و انسانیت و علیه اعدام و زندان و شکنجه بوده و هستند. هر اعدامی زخمی است بر تن بشریت متمدن نه تنها در ایران بلکه در جهان.
جمهوری اسلامی حاضر به پذیرش خواست بهیه و فرزندانش برای تشکیل یک دادگاه علنی و در مقابل چشمان افکار عمومی مردم ایران نبوده و نیست. دستگاه قضایی و بازجوها و شکنجه گران از طریق شکنجه تا حد مرگ وحید از او خواسته اند علیه برادرش شهادت بدهد. او امروز پس از دو سال شکنجه با صدای خود از زندان، حقیقت را بازگو می کند و نشان می دهد که نه تنها این شهادت تحت شکنجه را نمی پذیرد بلکه این دستگاه قضایی و شکنجه گران هستند که باید در مقابل جرمی که علیه انسان های بی گناه مرتکب می شوند، به مردم ایران پاسخ بدهند. امروز مردم ایران اند که قاضی تهمتن و همکاران شکنجه گرش را بر کرسی اتهام می نشانند و حکم آزادی برادران افکاری را داده و می دهند.
مردم ایران و بشریت متمدن باید به فراخوان مادر و برادران افکاری پاسخ دهد و علیه بی عدالتی، علیه شکنجه و اعتراف گیری و علیه دادگاه های پشت پرده، سکوت نکند. دستگاه قضایی جمهوری اسلامی و بازجوها و زندان هایشان شمشیری بر بالای سر مردم ایران با خیال خام پاشیدن خاک مرده بر سر جامعه است. این دستگاه امروز بی آبروترین نهاد رژیم جمهوری اسلامی است. این دستگاه نه تنها دیگر مخوف نیست بلکه در مقابل خیزش های دی و آبان و اعتراضات عظیم کارگری ایران دستگاهی زبون و ترسواست. دستگاه قضایی مامور شده است تا از اعتراضات دی و آبان و خیزش های بعدی میلیونی مردم انتقام و زهر چشم بگیرد. اما دیگر دیر شده است. این پاسخ های زبونانه به اعتراضات، نه تنها مردم را نمی ترساند بلکه اعتراضات و خیزش های بعدی را به دنبال خواهد داشت. هر تعرض از سر ترس رژیم با تعرض کوبنده ی مردم جواب خواهد گرفت.
جمهوری اسلامی در جبهه های مختلف با مردم ایران درگیر است. با طبقه کارگر در کارخانه ها و شرکت ها و صنایع سنگین و اعتصابات و اعتراضات گسترده، با زندانیان در زندان، با فرهنگیان در آموزش و پرورش و دانشگاه ها، با صف عظیم زنان و جوانان و به این معنی در عرصه اقتصاد، و معیشت، سیاست و فرهنگ و آزادیهای سیاسی با 80 میلیون ایرانی روزمره درگیر است. تنها ابزار حاکمیت در قبال جبهه عظیم طبقات پایین جامعه، سرکوب ، زندان، شکنجه و اعدام به منظور مرعوب کردن جامعه است.
برای گرفتن این ابزار بظاهر مرعوب کننده اما در عمل زبونانه و از سر ترس و استیصال، یک جنبش عظیم اجتماعی علیه اعدام در همه سطوح جامعه از طبقه کارگر تا زحمتکشان و روشنفکران و جوانان و همه ی انسان های ازادیخواه و انساندوست، ضروری و حیاتی شده است. کمپین و توفان تویتری و مجازی به تنهایی نمی تواند جواب زنجیره اعدام های رژیم هر بار به بهانه ای را بدهد. توفان اعتراضی مجازی عکس العمل درست و موثری است اما تنها راه نیست.
برای این که دیگر هیچ خانواده ای و هیچ مادری با کابوس فرزند و فرزندانش در زندان و کابوس شکنجه و اعدام نخوابد، باید سنگر محکم تری در مقابل سیاست ارعاب و زندان و اعدام رژیم بست.
جامعه ما امروز و به فوریت به پاسخ به فراخوان بهیه مادر افکاری ها نیاز دارد. احکام دادگاه شیراز نه تنها مردود است بلکه تصمیم گیرندگان و مجریان برگزاری این به اصطلاح دادگاه ها با همکاری بازجویان و شکنجه گران اطلاعاعت رژیم، خود متهم و مجرم اند.
شکی نیست اساسی ترین راه خاتمه دادن به سرکوب و ارعاب و زندان و شکنجه و اعدام که تنها ابزار باقیمانده در دست حاکمان زر و زور در ایران است، پایان دادن به حیات ننگین این نظام است.
امروز و بعنوان یک اقدام اجتماعی توده ای و گسترده، یک تحرک اجتماعی و جنبش سازمانیافته ی اجتماعی و مدنی علیه اعدام و شکنجه، فوریت و ضرورت دارد. اقدامی که می تواند به این سیکل مسموم کردن فرزندان مردم توسط مار زخمی که هر روز اینجا و آنجا زهرش را می ریزد، خاتمه دهد. بهیه و فرزندانش را تنها نگذاریم. به فراخوانشان جواب جدی و قاطع بدهیم. آزادی همه ی زندانیان و لغو احکام جنایتکارانه ی اعدام و قتل انسان ها خواست فوری و بی برو برگرد جامعه ی متمدن، انساندوست و ازادیخواه ایران است.

۱۱ شهریور ۹۹- اول سپتامبر ۲۰۲۰