جرقه در انبار باروت دستمزدها در سرزمین نفت و پتروشیمی

مقالات
شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times
نویسنده: مصطفی اسدپور
 
خبر اعتصاب و اعتراض در مراکز نفتی و پتروشیمی، یکی بعد از دیگری از پارس جنوبی، عسلویه، لامرد تا پالایشگاه آبادان در عرض مدتی کمتر از دو هفته مانند زمین لرزه تمام فضای سیاسی و خبری ایران را در نوردید. لیست مراکز اعتراضی خیره کننده است و اعتصاب فراگیر و در موارد متعدد اعتصابات چند روزه متوالی در ابعاد صدها نفره حکایت از یک حرکت قدرتمند دارد. در وانفسای تعرض بی امان جنون اسلامی سرمایه به معیشت و حقوق طبقه کارگر شروع یک موج اعتراضی و حق طلبانه کارگری در پهنه صنعت نفت و پتروشیمی یک تکیه گاه و قوت قلب اعتراض طبقه کارگر و حق طلبی مردم زحمتکش در سراسر ایران است.
صنایع نفت و پتروشیمی سنگینترین بخش صنعتی و اقتصادی ایران است و بیشترین تعداد کارگر صنعتی را در خود جای داده است. در نتیجه سالها سیاستهای غلیظ ضدکارگری، نفت و پتروشیمی، پاره پاره در قلمرو شرکت ها و پروژه ها، به درندشت اعمال سخیف ترین روشهای بیگاری و استثمار کارگران، به مراکز فرسودگی و بیماری و کشتار در شرایط ناامنی کار تبدیل شده اند. جرقه در انبار باروت خواست دستمزدها و خواست امنیت کاری، کل منطقه جنوب و مراکز مشابه در تهران، تبریز، اصفهان، شیراز را منفجر خواهد کرد. وخامت شرایط کار موجود در قلب نمونه ای از بزرگترین و قدرتمندترین و پر سودترین قطب تولیدی منطقه و جهان باور نکردنی است. کارگران نفت با تغییر تصویر سیاه سیطره سودجویی سرمایه، زندگی را نه فقط برای خود بلکه برای کل طبقه کارگر در ایران تغییر میدهند.
اخبار و گزارش ها هنوز در بیان حقایق شورانگیز از اتحاد و مبارزه جویی میان کارگران الکن هستند اما در همان محدوده نیز این اعتصابات جنبش کارگری ایران را به یکباره با واقعیتی یکسر متفاوت از قدرت اتحاد مبارزاتی خود مواجه ساخته است. ایران در موجی از اعتراضات شهرداری ها، معلمان، کارکنان بیمارستانها، بازنشستگان، بیکاران، کارگران بخش حمل و نقل میسوزد، اعتصاب هفت تپه، تجربه زنده نقشه راه حفظ اتحاد و ابتکار عمل در مقابل سیاست اعتصابات فرسایشی در دسترس است. اعتصاب نفت و پتروشیمی این جنبش را به قله های تازه می‌رساند.
اما، هنوز، هسته آتشین اعتصابات نفت و پتروشیمی جای دیگر است. نفت و پتروشیمی مراکزی جدا افتاده در جغرافیای اقتصادی، جزایری در مجمع الجزایر اقتصاد سیاسی ایران نیستند. این صنایع اساسا متمرکز در جنوب، اما در برگیرنده هسته اصلی صنعتگران کل طبقه کارگر از سراسر جغرافیای ایران هستند. خون گرم اعتصاب در قلب صنعتی ایران به تپش افتاده است. هزاران هزار کارگر زبان گویا و تسمه نقاله دینامیسم اعتصابات جنوب به عطش و بیقراری کارگران در جهنم حاکم سرمایه در سراسر ایران هستند.
اعتصاب جنوب ایران نشان مستقیم از مهمترین تحولات در تعیین تکلیف با جمهوری اسلامی دارد. توده زحمتکش و محروم و آزادیخواه در خیزش خود برای رهایی، برای آنکه از تباهی و نکبت موجود جان سالم بدر ببرد، باید بتواند به صخره اعتصاب و نفت و پتروشیمی علیه دستمزدها و علیه بیکاری متکی بشود.
دیر یا زود میبایست نوبت طبقه کارگر هم برسد، تا تخت و تبق دولت و حکومت در تعیین مقدرات زندگی کارگران را بهم بریزد... اعتصابات کارگری باشد که بودجه و بورس و حلقوم اقتصادی جامعه و آخور گله استثمارگران را در چنگ خود بگیرد...
اگر گوشمان را روی زمین بگذاریم، نوید این روز را از جنوب نفت و پتروشیمی در وجود خود می بلعیم.