نویسنده: ثریا شهابی
“با کرونا باید زندگی کرد”! و “این تازه آغاز کار است”! این پیام همه قدرت های اقتصادی٬ سیاسی٬ و نظامی حاکم بر بشریت ساکن کره خاکی٬ از غرب تا شرق و از شمال تا جنوب٬ به صفوف خود و به صفوف تحت حاکمیت شان است!
“نرمال سازی” زندگی در جهان کرونایی و در چنگال ظاهرا “یک هیولای ناشناخته” بنام “کووید ۱۹” که ”همه جهانیان” را سوار بر یک کشتی به وسعت کره خاکی٬ بر امواج دریاها سرگردان کرده و هر آن میتواند این و آن فرد “مهم” یا “غیرمهم”٬ را به کام مرگ بکشاند٬ میتواند اشخاص معروف و ناشناس٬ مرفه و ”قدرتمند” یا تهی دست و خدمه و کارگر و بی امکانات را “همه با هم” طعمه حمله خود کند٬ امروز مهمترین “سیاست جهانی” است! سیاستی که اعلام میکند که “همه در یک کشتی نشسته و در یک موقعیت قرار دارند”! و این داستان زندگی در جهان کرونایی است!
و همه٬ بخصوص سرنشینان٬ خدمه و بردگان مزدی و کسانی که سرمایه ای جز نیروی کار خود و خانواده هایشان ندارند٬ کودک و بزرگ و در ابعاد میلیاردی و به وسعت کره خاکی به “امان خدا رها شده اند”! معدودی برده دار و سکان دار و صاحبین و مالکین و قدرتمندان همه با ماسک ها و قایق ها و جلیقه های نجات و پیشرفته ترین تجهیزات و اسلحه های دفاع از خود و نظام شان٬ سرنوشت کره خاکی را در راستای منافع خود بدست دارند! آن را هر روز از این سو به آن سو میبرند! هر روز تعداد بیشتری را قربانی میکنند. قربانی مرگ از کرونا٬ مرگ از گرسنگی٬ مرگ از فرار٬ مرگ از بیکاری و بی دارویی. خودشان هم میدانند که این تصویر واقعی تر است از تصویر “همه مثل هم گرفتاریم”! روی گسترش ترس و وحشت و تسلیم و احساس بی قدرتی پائین و رها گذاشتن سرنوشت خود در دستان خدایان قرن بیست و یک٬ سرمایه و سرمایه داری٬ حساب باز کرده اند. حسابی که هرروز متفکرین شان بر خوش بینانه بودن آن٬ بر غیرممکن و غیرمحتمل بودن آن٬ تاکید میکنند. “نرمال سازی”٬ حکمی دال بر این است که فعلا و تا زمانی نامعلوم “مصائب کرونا”٬ مرگ و میر و بیکاری میلیونی و فقر و ترس و درهم ریختگی زندگی های اجتماعی و خانوادگی و کاری و تحصیلی٬ سرگردانی کودکان و جوانان و در خطر بودن سالمندان و بیماران و حلقه های ضعیف اقتصادی٬ جسمی٬ روانی٬ همه و همه بخشی از سوخت و ساز زندگی “روتین” است که “باید با آن زندگی کرد” باید به آن عادت کرد و “با آن سوخت و ساخت”!
این “ویروسی” است که میتواند این و آن جمعیت میلیونی را در ایران یا آمریکا و برزیل و هند و .. به کام مرگ از بیماری یا فقر و بیکاری بکشاند٬ و “نقشه راه” قدرت های بالای سر مردم عبارت است از: سپردن امنیت مردم “در دست خودشان”!
تا با “حفظ و اشاعه” سیاست مفت و مجانی رعایت کردن “فاصله اجتماعی” و “زدن ماسک” از خودشان و بقیه حفاظت کنند! در یک جمله٬ مردم مشغول “خالی کردن این دریای عظیم مصائب و فاجعه انساتی با قاشق شوند” تا بلکه نظام این گرداب را به “سلامت” از سر بگذارند!
سیاست “مردم با رعایت فاصله اجتماعی و ماسک مشغول حفظ امنیت خود و جامعه شوند” یک روی “نقشه راه” و روی دیگر آن دادن فرصت و اجازه کافی و نامحدود به لیدرها و مقامات معظم و روئسای جمهور ها و نخست وزیران٬ انواع ترامپ ها و جانسون ها و خامنه ای ها و اردوغان ها و پوتین ها و نتانیاهو ها از آمریکا تا چین و روسیه و هند و ایران و برزیل است تا با آزمون خطا های بیشتر تلاش برای حفظ نظام شان٬ را باز هم امتحان کنند. تا نظام و نظام هایی که زندگی بشریت و حیات کره خاکی را به لبه پرتگاه سقوط کشانده است٬ را با حرکت از پشت میز این قمار اقتصادی و تجاری به پشت آن میز قمار میلیتاریستی و نظامی٬ حفظ کنند!
“با کرونا فعلا و تا زمان نا معلومی باید زندگی کرد”! حکمی است که محور همه تاکتیک های روز قدرت های اصلی و منطقه ای٬ است. از اطلاع رسانی و سانسور سازمان یافته اطلاعات پزشکی و علمی٬ تا طرح “راه کار” های اقتصادی برای جلوگیری از فروپاشی ها٬ رکودها و توقف های بیشتر چرخه های تولید و توزیع٬ از استفاده ابزاری از قدرت تجاری و میلیتاریستی و جابجایی های نظامی و افزایش عظیم بودجه های نظامی و تاسیس پایگاه های نظامی جدید در منطقه تا دامن زدن بیشتر به جدال و رقابت های سیاسی و یارگیری های جدید٬ همه و همه حول “با کرونا باید زندگی کرد” شکل میگیرد! مبارزه با اپیدمی جهانی کرونا٬ حفاظت از زندگی انسانها٬ جلوگیری از فقر و قربانی شدن میلیاردی بشر کره خاکی٬ و در یک کلام “خلاصی از کرونا” بی صاحب است و به حاشیه رانده شده است! نه به این دلیل که گویا بشریت توان فکری و علمی مبارزه با آن را ندارد! بلکه به این دلیل که اولویت طبقه در قدرت٬ اولویت اقتصاد کاپتالیستی و اولویت دولت های نماینده حفظ و بقا نظام٬ نیست! با کرونا باید زندگی کرد٬ زندگی در راستای سرپا نگاه داشن نظم اقتصادی٬ سیاسی و نظامی و فرهنگی است که تا مغز استخوان کپک زده و فاسد و گندیده شده است! در دل این “نرمال سازی” و سپردن “مبارزه با کرونا به مردم”٬ جهان شاهد افزایش بودجه های نظامی قدرت های اصلی است! جهان شاهد چنگ و دندان نشان دادن های میلیتاریستی بین شرکا اصلی قدرت٬ آمریکا و چین و روسیه و هند و اروپا و بهربرداری های پارتنرهای شان در حاشیه٬ چون ایران و ترکیه و اسرائيل و عربستان است! جهان بعلاوه شاهد بیداری عظیم بشریتی است که برای بقا خود و سیاره خود٬ چاره ای جز قدعلم کردن از دل منجلابی که بر سرش خراب کرده اند٬ ندارد.
در تمدن کاپیتالیستی قرن بیست و یک٬ عفونتی چون ترامپ را کنار “حشره بزرگ اسلامی” چون خامنه ای بگذارید! که در اوج شیوع کرونا با “کوچک نمایی” مخاطرات کرونا٬ مشغول نمایشات و پروپاگاند سیاسی و نظامی و نمایش قدرت شان بودند و میلیون ها نفر را قربانی پروپاگاندهایشان کردند و امروز مردم را دعوت به حفظ امنیت خود و دیگران “با فاصله اجتماعی و ماسک زدن” میکنند! جانسون و بولسنارو را نگاه کنید! شترگاوپلنگ هایی که تلاش کردند نشان دهند که “ملت های برترشان” از گزند کرونا در امان است و هردو خود مبتلا شدند و جمعیت وسیعی که قربانی سیاست های آنها شدند! احمدی نژاد این “باکتری اسلامی” که خود دوره ای تسمه از گرده مردم در ایران کشید و تبلیغات انتخاباتی اش را کنار کاندید جدید و در حال آماده شدن برای جانشینی ترامپ٬ “کانیه وست” سیاه پوست طرفدار نژادپرستی بگذارید! کسی که پس از کساد شدن بازار پارازیت مالتی میلیاردی سلبرتی گری در جهان کرونایی٬ میخواهد با همسرش “کیم کارداشیان” به شکل دیگری عروج کنند! تا قدرتمند ترین سیاستمدار و “بانوی اول” نشسته بر فراز جهان را به کره خاکی عرضه کنند! این انبار لجن تعمیم یافته٬ که هر روز با تولید انگلی جدید چهره کریه و قدرت مخرب خود را به نمایش میگذارد٬ این لکه های ننگ تاریخ بشری را در کنار هم قرار دهید! تا سیمای شیک و مدرن کاپیتالیسم قرن بیست و یک٬ دمکراسی و اقتصاد بازار آزاد و لیبرالیسم و حقوق بشر آن در مهد تمدن اش٬ و “سرمایه ملی” و “اقتدار ملی” آن در جغرافیاهایی چون ایران٬ را در آئینه ای تمام نما٬ دید!
اگر لنین کاپیتالیسم قرن بیست را “به مثابه بالاترين مرحله ی سرمايه داری”٬ غایت نهایی “رشد” نظام می دانست که از آن پس جهان گرفتار در چنگال این نظام باید از شر گندیدگی٬ رکود و طفیلی گری ش خلاص شود٬ جهان کرونایی قرن بیست ویکم خصلت نمای کامل یک قرن انباشت تعفن و طفیلی گری ست که جهان گرفتار در چنگال آن٬ چاره ای جز خلاصی کامل از شر آن ندارد! سوت پایان این جهنم و خشکاندن این باتلاق٬ مدت ها است که به صدا در آمده است. در آمریکا٬ ایران٬ عراق و انگلستان و فرانسه و برزیل و سراسر کره خاکی٬ اسرا و بردگان سابق٬ مدت ها است که به بردگی خود رضایت نداده اند! شورش علیه نژاد پرستی در آمریکا که سراسر جهان را به تسخیر خود در آورد٬ مبارزات و اعتراضات در ایران که یک روز و یک لحظه خاموش نشده است٬ مبارزات در عراق و لبنان و اسرائیل و فرانسه و ... نشان میدهد که قدرت سوم٬ از پائین٬ پوسته ضخیم “با کرونا باید زندگی کرد” را شکسته است و از شکاف ها و درزهای آن به بیرون نقب میزند! راه بقا٬ راه دفاع٬ راه اتحاد و همبستگی و مقاومت را باز کرده است! دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد! در این میدان ایران اما٬ میتواند یکی از گردان های پیشروی محرومین در جهان باشد.
دمکراسی غربی و پارلمان و حداقل هایی از آزادی های سیاسی و اجتماعی و رفاهی در غرب در دوره های گذشته٬ آزادی هایی که تماما حاصل پیشروی جنبش های چپ و کارگری و سوسیالستی بود٬ توانست میلیونها شهروند در غرب را به تلاش برای تغییر از درون ساختار بکشاند! این روند بیش از یک دهه است که کم حاصلی خود را در تجربه زندگی به شهروند اروپایی و آمریکایی نشان داده است٬ و امروز ساختار شکنی و جنبش برای تغییر از پایین و به قدرت پائین رنگ خود را به مبارزات در همه سطوح در کشورهای غربی زده است. آمریکای “کانیه وست” ها و ترامپ ها یک آمریکا است و آمریکا جنبش کارگری و جنبش علیه نژاد پرستی و جنبش ساختارشکنانه ای که هفته های گذشته لجن پراکنی های پرزیدنت را بارها و بارها به صورت اش پرتاب کرد٬ آمریکا دیگری! آمریکا بعلاوه میدان تعرض جنبش های رادیکال ساختارشکنانه ای هم هست که در کیس جورج فلوید٬ جهانی را بر سر هئیت حاکمه ها خراب کرد. این آتش نه تنها هنوز خاموش نشده است که جرقه های آن از درزها و شکاف های دیگری در آمریکا و اروپا دیده میشود.
کیس ایران
ایران گره گاه٬ دو رویداد “با کرونا باید زندگی کرد” و “بدون جمهوری اسلامی باید زندگی کرد” است. اگر حکم اول به اجبار تحمیل شده است٬ حکم دوم اما از پایین و به حکم مقاومت و اعتراض و مبارزه تسلسل و پیوسته و چهل ساله هشتاد میلیون مردم گرفتار در چنگال حکومتی تا مغز استخوان ارتجاعی٬ فاسد٬ مختنق و اسلامی٬ صادر شده است. تحمیل فقر و فلاکت و بیکاری و کشتار افسار گسیخته کرونا از مردمی که از ابتدایی ترین حقوق انسانی خود محروم اند٬ تخریب محیط زیست و تحرکات میلیتاریستی و استفاده از شکاف های نظامی و فرصت هایی که تحریم و تهدیدات نظامی برای سرپا نگاه داشتن جنازه تماما کپک زده و گندیده جمهوری اسلامی ایران بوجود آورده است٬ یک روز بدون مقاومت مردم گرفتار در چنگال جمهوری اسلامی٬ ممکن نشده است!
در ایران٬ تاریخا٬ و بخصوص در تمام حیات جمهوری اسلامی ایران٬ تلاش برای هر میزان تغییر و بهبودی٬ ساختار شکنانه٬ و خارج از نظام و به قدرت پایین صورت گرفته است. از تلاش برای گرفتن افزایش دستمزد و بهبود شرایط کار تا تلاش برای گرفتن حقوق های معوقه٬ از تلاش برای ازادی زندانیان سیاسی تا تلاش برای نجات کودکان کار و حفظ محیط زیست٬ از تلاش برای عقب زدن دست درازی زمخت و کثیف اسلام بر زندگی زنان تا لغو عملی قانون حجاب و جدایی جنبسی و آپارتاید جنبسی٬ از تلاش برای ایجاد تشکل های مستقل کارگری و مردمی تا تلاش برای نجات قربانیان سیل و زلزله و کرونا و .. همه و همه خارج از ساختار٬ به قدرت پائین و در جهت کاملا خلاف منافع و “ثبات” نظام٬ صورت گرفته است و می گیرد.
خیزش دیماه سه سال قبل٬ شورش گرسنگان٬ شپیور به زیر کشیدن جمهوری اسلامی ایران را٬ با حاشیه ای کردن پروپاگاندهای طرفین در مورد تحریم و خطر جنگ و فضای نظامی٬ به صدا در آورد. از این پس در ایران قدرت سوم از پائین برای تعیین تکلیف حاکیمت به میدان آمد. از آن روز تا امروز که در شهر شوش مردم اعلام میکنند که “خانواده بزرگ هفت تپه” هستند و گرد کارگران اعتصابی خود برای رسیدن آنها به مطالبات شان حلقه زده اند٬ راه طولانی پیموده شده است! طبقه کارگر و محرومین٬ هرچند هنوز سایه سنگین فقر و بیکاری و بی امکاناتی را بر فراز سر خود و خانواده هایشان حس میکنند و اعلام میکنند که گرسنه اند٬ اما عقب ننشسته است و عقب نمی نشیند! در این تحرک و این تحرکات٬ نه قومیت و نه مذهب و نه کیف پول٬ که مطالبات و خواست های روشن انسانی٬ رفاهی٬ معیشتی و آزادیخواهانه است که همچون شوش٬ میتواند همه شهرهای دیگر در سراسر ایران را٬ سنندج و اصفهان و تبریز و مشهد و .. گرد خود متحد و متشکل کند و نظم جهنمی و ضدانسانی جمهوری اسلامی را برسرشان خراب کند.
میگویند در ایران یا سپاه پاسدران یا مردم٬ کار جمهوری اسلامی ایران را یک سره میکند! اگر حقیقتی در این ادعا باشد٬ که هست٬ امکانات و موقعیت سپاه معلوم و روشن است. سپاه٬ که سرمایه و نورچشم کل بورژوازی ایران٬ چه در قدرت به رهبری مقام معظم و چه در اپوزیسیون به رهبری آقای پهلوی است تا نظام کاپیتالیستی ایران را از این گرداب جهانی و از گرداب فروپاشی و سرنگونی به سلامت عبور دهد٬ موقعیت بشدت شکننده ای دارد. این نهاد٬ نظامی - اقتصادی٬ پشت به سیستم سیاسی و اقتصادی در جهان دارد که خود٬ از چین و هند تا روسیه و آمریکا و اروپا گندیده است! بعلاوه روبنا و خصلت “دست و پاگیر” اسلامی این مافیای قدرت اسلامی که انزجار تاریخی مردم ایران را بهمراه دارد و آن را چهل سال است هدف اعتراض میلیونی مردم کرده است٬ نه قابل کنار گذاشتن است و نه قابل حذف کردن! این واقعیت موقعیت سپاه پاسداران را از نهادهای مشابه در جهان ضعیف تر و آن را ناتوان تر و فلج تر میکند. سپاه بدون دخالت در خاورمیانه و بازی در شکاف های منطقه٬ که آنهم زیر فشار انفجارات اعتراضی در عراق و لبنان میدان اش تنگ شده است٬ شانس زیادی نمی تواند داشته باشد! پایین اما نشان داده است که تسلیم نشده و نمی شود٬ آماده است٬ و چیزی برای از دست دادن ندارد! اگر متحد و متشکل مستقل از جدایی های قومی و ملی و مذهبی و استانی و .. حول گردان پیشرو خود٬ طبقه کارگر٬ بسرعت نقشه راه خود٬ در جهان “زندگی با کرونا” را معلوم کند! این کار دست رهبران عملی و سازماندهندگان مبارزات کارگری و مردمی٬ کمونیست ها و سوسیالیست ها را می بوسد که تعجیل کنند! ما شانس داریم! جنبش ما شانس دارد! اگر در قامت رهبری یک جنبش عظیم اجتماعی به وسعت ایران٬ برای به زیر کشیدن جمهوری اسلامی با پرچم خود٬ پرچم مطالبات گرایش کمونیستی طبقه کارگر٬ به میدان بیآییم.
۹ ژوئیه ۲۰۲۰
۱۹ تیر ۱۳۹۹