بازی در زمین دشمن، در حاشیه تروریست نامیدن سپاه پاسداران

مقالات
شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

تحریم سپاه و تروریست نامیدن آن از جانب دولت ترامپ در واقع به تحریم یک گروه نظامی محدود نیست. سپاه یک ارگان اقتصادی، سیاسی،  نظامی،  قضایی، اطلاعاتی و امنیتی است. سپاه یک دولت است. دولت در سایه هم نیست. حتی دولت موازی دولت روحانی  به اصطلاح منتخب مردم هم نیست. مافوق دولت روحانی است. مافوق مجلس و مافوق دستگاه قضایی است و سیاست داخلی و خارجی مستقل خود را دارد.
سپاه یک نهاد اقتصادی با شرکتهای عریض و طویل در تولید و ساخت و ساز و واردات صادرات و معاملات اسلحه و مواد مخدر و پول شویی است. سپاه بازوی سیاسی، نظامی، اقتصادی و امنیتی خامنه ای و بیت رهبری است. بعلاوه سپاه  با شبکه عظیم زندانها، دادگاه ها، بازجوها، شکنجه گرها، جاسوسان و باندهای سیاه کنترل و دخالت در ابتدایی ترین شیوه ی زندگی مردم ، در واقع پاسدار نظام و قوانین ارتجاعی اسلامی است.

به این اعتبار سپاه را نباید با کمیت نیم میلیونی پرسنل سپاه و بسیج و یکصد هزار نفری نیروی قدس برون مرزی و یا  سردارانی چون جعفری و قاسم سلیمانی و غیره شناخت.  طیف گسترده ای از بورژوازی ایران با عمامه و بدون عمامه و صاحبان بینادهای مالی چون  آستان قدس رضوی، بنیاد مستضعفین، جهاد سازندگی، بانک ها و موسسات مالی و اعتباری و نهادهای سیاسی دیگر، چون شورایعالی امنیت ملی، مجلس خبرگان رهبری، شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام و ...، در پیوندی ارگانیک با سپاه قرار دارند. و دولت امریکا این را بخوبی می فهمد. اما می خواهد از طرفی با چشم بندی، دولت جمهوری اسلامی از روحانی تا خامنه ای را دولت مشروع  و حضور و عضویت  این رژیم در تمام نهادهای بین المللی مثل سازمان ملل و ارگانهای وابسته به آن، صندوق بین المللی پول، بانک جهانی و غیره  و حضور نمایندگانش در سفارتخانه های همه ی کشورها  قابل قبول دانسته و از طرف دیگر سپاه پاسداران را که در عمل ستون حاکمیت ایران را می سازد، تروریست اعلام و تحریم می کند! این تناقض، جز نشان  سردرگمی و عوامفریبی دولت ترامپ و وابستگانش نیست.
 دولت روحانی و حکومت خامنه ای و سپاه درایران ، در عرف نظام سرمایه داری جهانی، به همان اندازه مشروع است که دولت ترامپ در امریکا یا هر دولت ارتجاعی سرمایه داری دیگر با استثمار طبقه کارگر، جنگ ها و تروریسم شان.  قرار دادن سپاه با خصوصیاتی که تعریف می شود، در لیست تروریسم و تحریم آن ، با به رسمیت شناختن این "مشروعیت" سازگار نیست.  این سیاست را در واقع باید در متن اهدافی قرار داد که ترامپ و دولتش بدنبال آن هستند. و آن از طرفی فشار بر جمهوری اسلامی برای پیوستن به جرگه ی بورژوازی بین المللی و اصول و قواعد بازی آن ها است. و از طرف دیگر، امتیاز دادن به بخشی از بورژوازی ناراضی ایران در داخل و خارج است تا بلکه خونی در رگهای خشک شده شان جاری کند.  جدا کردن سپاه از کل حاکمیت و نظام سرمایه داری ایران، ولو قابل تفکیک نیست، اما  در واقع دفاع از این نظام و تقسیم این حاکمیت به تروریست وغیر تروریست و خوب و بد است! قاعدتا جناح خوب و غیر تروریست  باید یکی احمدی نژآد باشد که زمانی  سپاه را "برادران قاچاقچی" نامید و روحانی هم جمع شدن اسلحه و پول ومیدیا دردست سپاه را فاسد کننده اعلام کرد. قطعا ترفند جدید ترامپ، روحانی و احمدی نژاد و اصلاح طلبان را متشکر نخواهد کرد، اما قند را در دل ناسیونالیسم پرو غرب در اپوزیسیون، آب کرده است!
 تایید سیاست امریکا و کف زدن برای ترامپ از طرف ناسیونالیست های پروغرب، پان ایرانیست ها، سلطنت طلبان و جناح چپ ناسیونالیسم پروغرب امثال حزب کمونیست کارگری ایران، بعنوان تضعیف جمهوری اسلامی ، وارد شدن در زمین بازی دشمن و متوهم کردن و خاک پاشیدن به چشم مردم است. ناسیونالیسم پروغرب ارتش را ملی و سپاه پاسداران را اسلامی و تروریست می نامد. این طیف، ارتش را خودی می نامند که در تحولات آتی باید نقش بازی کند و مثل ژنرال سیسی در مصر، جامعه ایران را نجات دهد. بخصوص نگذارد نظم سرمایه داری در ایران توسط طبقه کارگر و کمونیسم اش بخطر بیفتد!
این طیف، تروریسم دولتی ترامپ را هیچ، بلکه تروریسم دولتی جمهوری اسلامی را هم  به نام اینکه سپاه تروریست است، زیر فرش می کنند. این ها فراموش کرده اند که ترور کمونیست ها ومخالفین جمهوری اسلامی در خارج کشور با دستور مستقیم رفسنجانی انجام شد. و فریبکارانه تر این است که ادعای امریکا مبنی بر اینکه این سیاست، قدرت سپاه در سرکوب مردم ایران را کاهش می دهد، به خورد مردم می دهند و آن را "پیروزی بزرگ ملت ایران" می دانند!
اما کیست که نداند، از جدالهای جمهوری اسلامی با امریکا ٤ دهه می گذرد و در زمین بازی این دشمنان، ذره ای منفعت عاید مردم ایران نشده است. در آینده هم نخواهد شد.
میدان جنگ و جدال اصلی در ایران بین بورژوازی و همه ی نهادهای رسمی و غیر رسمی، سیاسی و  نظامی آن و طبقه کارگر و زحمتکشان است. چشم انداز مبارزه طبقاتی و مبارزه ی ستمکشان و محرومان ایران علیه کلیت نظام سرمایه داری با سپاه و دولت و همه ی نهادهای حافظ این نظام، جدالی برای آزادی و برابری است. طبقه کارگر و کمونیسم اش در ایران،  فاکتوری است که همه دشمنان خارجی و داخلی در معادلات و بازیهای سیاسی شان، گنجانده و گوش بزنگ و آماده باش برای مقابله با آن هستند. جدال ما با بورژوازی حاکم ایران با یا بی اسلحه شان و با ترامپ بعنوان ارتجاعی ترین حکام بورژوازی جهانی، نه در زمین آنها ، بلکه در یک مبارزه بی امان سیاسی و اقتصادی و اجتماعی ، برای زندگی بهتر و جامعه ای آزاد و برابر و مرفه است. ما باید در این جدال پیروز شویم!
مظفر محمدی
 فروردین ۹٨ – آوریل ۲۰۱۹