در همین شماره نینا، در مورد "کومه له و رابطه اش با احزاب سیاسی کردستان" و سندی که در کنگره ۱٧ در باره ی سیاست خود در این رابطه تصویب کرده، مطلبی یادآوری شده است. متحدین کومله در اتحاد چپ ظاهرا به این سیاستها و مصوبات کاری ندارند. در حالیکه این متحدان عزیز همانطوریکه علیزاده به درست می گوید با این مصوبات و سیاستها آشنا هستند و ظاهرا خود را به کوچه علی چپ می زنند و بیخود و موردی متحد خود، کومله را اذیت می کنند و می رنجانند، آنهم با "زبان زمخت و غیر دوستانه!" ابراهیم علیزاده در مصاحبه ی تلویزیونی اخیر خود می گوید ما برای درست کردن اتحاد چپ گذشته را فراموش کردیم. ( ولو سیاستهای گذشته و حال کومله ی جدید فرقی نکرده است) و می گوید بحران اعتماد هست و دوستان اتحاد چپ زبان زمخت و دشمنانه بکار می برند و چون مثل کومله اجتماعی نیستند و سکت و فرقه اند، بلد نیستند زبان نرم و ملایم داشته باشند.
همه بیاد داریم که حزب دمکرات بر سر همین نقد " زبان زمخت" جنگی را به ما تحمیل کرد. حزب دمکرات از ما می خواست که نگوییم حزب بورژوازی کرد است. نگوییم طرفدار حفظ سرمایه است. نگوییم ضد کارگر و طرفدار ملاک و ارباب ها است. نگوییم برابری زن و مرد را به رسمیت نمی شناسد، نگوییم اسلام سنی را باد می زند، مبارزه طبقاتی را در کردستان قبول ندارد و از او بپذیریم که در کردستان طبقات وجود ندارند و مبارزه طبقاتی بی معنی است. چون کردستان خلقی به نام کرد دارد و کارگر و سرمایه دار ودارا و ندار نمی شناسد و بپذیریم که حزب دمکرات رهبر محبوب این خلق است...
وقتی می گفتیم اخر آقا جان، تو رهبر اعتراض کارگر کوره را بخاطر دفاع از صاحبان کوره ترور کردید، پس برای تو هم، کارگر و سرمایه دار و ملاک وصاحبان بزرگ زمین و زحمتکش روستایی و تجار بزرگ شهری معنی دارد... و اینجا است که حزب محبوب خلق کرد شانه بالا می اندازد و خود را به نفهمی می زند انگار کارگر و زحمتکش و کمونیست های کردستان این را نمی فهمند!
حالا برای کومله علیزاده هم همین داستان است. ما نباید به کومله بگوییم که اگر به برنامه و مصوبات خود پایبندید در کنگره ملی چکار می کنید؟ در ایجاد جبهه با حزب دمکرات و زحمتکشان خه بات چکار می کنید؟ در کمیته دیپلماسی متشکل از احزاب قومی و اسلامی چون رزگاری وحزب اسلامی و خه بات و غیره چکار می کنید؟ در ائتلاف با اقمار پ ک ک چون پژاک و کودار پرو جمهوری اسلامی چکار میکنید؟ اگر اینها را بگوییم و بپرسیم زبان زمخت و دشمنانه است! نقد سیاسی از نظر علیزاده زبان زمخت و دشمنانه است.
علیزاده می گوید چون کومله "اجتماعی" است و "احساس مسوولیت" می کند در نتیجه باید دل همه را به دست بیاورد.
می گوید ما اشکالی از هماهنگی با احزاب اپوزیسیون کرد چه در کردستان ایران و چه سایر بخش ها داریم تا هم در برابر جمهوری اسلامی قوی تر باشیم و هم به نیاز وحدت طلبانه مردم جواب دهیم! و از موضع پدرخوانده به دوستانش در اتحاد چپ می گوید، شما در این رابطه با من زبان مشترک ندارید!
و سوال ما هم همین است که این به اصطلاح هماهنگی بدون حد و مرز تا حد ائتلاف و ایجاد جبهه و اتحاد درکنگره ملی و پیام و قطعنامه و فراخوان مشترک با ناسیونالیسم و اسلامیون سنی کرد و پرو امریکا و پرو عربستان و پرو جمهوری اسلامی ها...، چه ربط و سنخیتی با تشکیل قطب چپ و کمونیسم در کردستان دارد؟ و چگونه کومله با "درایت و هوشمندی و اجتماعی بودنش" می خواهد این کلاه گشاد را بر سر چپ و کمونیسم بگذارد.
چند ده سال است کومله به هیچ جریان چپی روی خوش نشان نمی داد. تمام سیاست و سر و سرش با دوستان ناسیونالیست و قومگرا و دولت اقلیم و زمانی در کمپ حدکا و بارزانی و زمانی در کمپ پ کک و اتحادیه میهنی سپری کرده است. واگر ما بگوییم شما دیگر به کارگر و کمونیسم و زحمتکش کردستان ربطی ندارید زبان ما زمخت و دشمنانه است.
ما بارها با زبان نرم و دوستانه خواستیم و تلاش کردیم و آرزو کردیم کومله کمونیست بماند. ما ماندن کومله در صف کمونیسم در کردستان را به نفع کارگر و زحمتکش می دانستیم. مگر شما پذیرفتید؟ نه. همانزمان هم گفتید کومله اجتماعی است و شما فرقه و سکت هستید و هنوزم این فرمایشات را خرج می کنید. پس مشکل در زبان نرم یا زمخت نیست. مشکل این است شما نقد را بعنوان سلاح مبارزه ی سیاسی به رسمیت نمی شناسید. هر اندازه قسم شما به اصول و مصوبات و به سوسیالیسم و کارگر و زحمتکش و غیره در مقابل دیپلماسی نرم و دوستانه و سازشکارانه تان با ناسیونالیسم کرد و احزابش و حتی راست ترین جناح قوم پرست و اسلامی آن، بی معنی و بی ارزش و به شوخی شبیه است. اگر ما و مردم کردستان این سیاست را از شما نخریم زبانمان زمخت و دشمنانه است!
اگر امروز از ضرورت اتحاد چپ حرف می زنید، اولا هنوز خودرا پدرخوانده ی این چپ می نامید و ثانیا چپ را لال و ساکت در مقابل سیاستهای ناسیونالیستی تان می خواهید. اگر امروز یکی از همین دوستان چپ تان، میگوید بالای چشمتان ابرو است و در "کمیته دیپلماسی" که یک سال است مخفی کرده اید چکار میکنید؟ آنوقت از زبان زمخت و دشمنانه حرف میزنید و سرزنش می کنید که چرا نیامدند در پستوی مقرتان مخفیانه سوال کنند و "دوستانه" بدون اینکه "لطمه ای به دوستیتان بخورد"، حل و فصل نمایید.
حالا من خیلی دوستانه و نرم می گویم که ابراهیم علیزاده ی محترم، پایبند به اصول کمونیسم و سوسیالیسم و منفعت کارگر نیست، اما در مناسبات با احزاب ناسیونالیست کرد از همه رقمش " قومی و اسلامی و سنی و پروجمهوری اسلامی وپرو امریکایی و پرو عربستانی و ..." کاملا پایبند به زبان نرم دیپلماسی است.
و باز خیلی نرم و ملایم می گویم، دوست عزیز، ببخشید، نمی شود هم از آخور خورد و هم از کاهدان. بالاخره به ما بگویید اهل کجایید؟ کجا ایستادید؟
و می گویم دوست عزیز، سیاست کمونیستی و سوسیالیستی بندبازی و چشم بندی و شعبده بازی نیست. شما که اینقدر اهل درایت و هوشمندی هستید حتما الفبای کمونیسم و منفعت طبقه کارگر را می دانید و خواندید. حتما مارکس و مانیفست وکمون پاریس را خواندید. یا حداقل برنامه ی حزبتان را قبول دارید، حالا بگویید که این سیاست مماشات و دیپلماسی و هماهنگی و زبان نرم با دشمنان کارگر و زن وانسانیت در کردستان به کدام گوشه ی این سوسیالیسم مربوط است؟
آیا می توانید با زبان نرم دیپلماسی، مهتدی وهجری و خالد عزیزی و امرای اسلامی رزگاری و خه بات و حزب اسلامی و روسای پژاک و پ کک و اتحادیه میهنی را به دوست کارگران و زحمتکشان و زنان کردستان تبدیل کنید؟
آیا با زبان دیپلماسی و مماشات و ائتلاف واتحاد درکنگره ها و کمیته هایشان می توانید جلو دشمنی آنها را با آزادی و برابری و حاکمیت کارگران و زحمتکشان بگیرید؟ نه. نمی توانید. چرا این همه به خودتان زحمت می دهید تا دراین و آن دالان دیپلماسی وقت صرف کنید وخاک به چشم مردم بریزید. چرا مستقیم و سر راست و صادقانه سراغ کارگر و زحمتکش و زن ستمدیده کردستان نمی روید؟ چرا با کمونیسم و کارگر در کردستان"هماهنگ" نمی شوید تا ۱۵۰۰۰ کارگر فصلی و ساختمان شهر سنندج را زیر دست ناجی مفتی چی بیرون آید و کمونیسم را ابزار مبارزه خود کنند! چرا هماهنگ نمی شوید تا سندیکای بی رمق خبازان سر پا شود؟ صدها هزار کارگر بیکار کردستان از گرسنگی و فلاکت نجات یابند و...
مگر نمیگویید کمونیست هستید؟ چرا هنوز در کردستان زن را می کشند و دختران و زنان جوان اسیر مردسالاری و سنت ناسیونالیسم و سنی گری اسلامی، خود را می سوزانند؟
باز با زبان نرم و از زاویه منفعت کمونیسم و کارگر در کردستان می گویم، علیزاده ی عزیز! جامعه ی کردستان، کمونیستهای کردستان، چپ در کردستان، کارگر کمونیست در کردستان، زن برابری طلب واسیر مردسالاری و سنی گری و ناسیونالیسم و قوم پرستی، امروز با چشمان باز به سیاست و احزاب سیاسی نگاه می کنند. این قطب چپ اجتماعی در کردستان، پز بی پایه ی "من اجتماعی هستم" و در نتیجه حق دارم هر گند کاری را به نام کمونیسم و سوسیالیسم بکنم و اگر کسی به من نقدی کند وبگوید بالای چشمتان ابرو است دشمنی کرده و زبان نرم بلد نیست و زمخت است، سکت است... را از شما نمی پذیرد. زشتی سیاستهای مماشات و هماهنگی و دیپلماسی شما با احزاب ناسیونالیست و قومی بر همگان اشکار است. مگر کسی از این دنیا چیزی حالیش نباشد که به این پزهای شما نخندد. دوستانه و با زبان نرم میگویم که راهی که تو میروی به ناکجا اباد است. این سیاست اخر و عاقبت ندارد.
ما احزاب ناسیونالیست و قومگرا و اسلامی از چپ و راست را دشمن طبقه کارگر و زحمتکشان و زنان و جوانان می دانیم و دشمن خود. اما ما به کسی اعلان جنگ نکرده ایم. نه می خواهیم ونه به اندازه آنها پول و اسلحه ی امریکا و عربستان داریم. جنگ ما با اینها در زمین واقعی جامعه است.
اگر کمونیسم ما نتواند بخش مهمی از پیشروان جامعه را متحد کند و صفی محکم ایجاد نماید، جامعه از آسیب و فاجعه ی جنگی که ناسیونالیست ها و قومگرایان و اسلامی های سنی تحمیل خواهند کرد، مصون نیست. تنها قدرت کمونیسم و کارگر و آزادیخواهی و برابری طلبی در کردستان می تواند حتی از جنگ آنها بین خودشان بر سر قدرت و ثروت جلوگیری کند.
اگر ما قوی نباشیم در جنگ و سناریویی که این قوم ناسیونالیست چند وجهی به جامعه تحمیل می کنند، کلاهی بر سر کومله متوهم "اجتماعی" شما هم نمی ماند. همین دیروز اگر فشار کمونیسم ما نبود شاید اردوگاهتان به تصرف مهتدی در آمده بود. کسی که الان دوست و متحد دیپلماتیک و شامل الطاف دوستانه و زبان نرم عاشقانه ی شما است.
اگر کمونیسم ما در کردستان نباشد حدکا و پژاک و اسلامی های سنی چنان جنگ و آتشی برپا کنند که به لیبی بخندد. و ما نباید بگذاریم چنین اتفاقی بیفتد. این کار با دوستی و مماشات و زبان نرم دیپلماسی و هماهنگی و شرکت در کنگره ها و ائتلافهای آنها نمی شود. این کار تنها و تنها با آگاهگری سیاسی روشن و با برحذر داشتن زحمتکشان کردستان از دنباله روی از سیاستهای این جریانات دشمن در لباس دوست، ممکن است. و شما کومله ی عزیز و "اجتماعی" مرز دوست و دشمن را باخاک پاشیدن به چشم مردم مخدوش کرده و این خیل پر اسلحه و پر پول و نوکران دولتهای ارتجاعی منطقه و امریکا و اسراییل را بعنوان رهبران جنبش کردستان به مردم می فروشید. گویا انها خودشان در ریاکاری و فریبکاری کم آورده اند که شما هم به خدمتشان در آمده اید!
ولی دوستان عزیز کومله، باید بدانند و متوجه باشند که ما نمیخواهیم و نمیگذاریم کردستان ایران به چند منطقه زیر تسلط از طرفی حدکا و همراهانش و از طرف دیگر پژاک و پ ک ک و سنی های اسلامی و قوم پرستان مهتدی و خه بات و رزگاری تقسیم شود. نمی خواهیم کردستان آتی به مناطق سبز و زرد و آبی و خاکستری و میدان جنگ و جدالشان بر سر قدرت و ثروت تقسیم و تبدیل شود. و این ادعای ما یک پز و شعار توخالی نیست. ما به این وظیفه ی تاریخی خود واقف و متعهدیم.
من به مخاطراتی که ناسیونالیسم کرد و قوم پرستان و فدرالیست ها و اسلامیون سنی برای جامعه کردستان دارند، آگاهم و این مخاطرات ترسناک است. شکی ندارم شما هم به این سناریوی ترسناک آگاهید. اما این مخاطرات، شما را مرعوب کرده و راه نجات خود را در همراهی با آنها و و وارد شدن به اردو و میدان بازی آنها به شیوه هماهنگی و دیپلماسی و زبان نرم می دانید. ولی ما و کارگران کمونیست و ازادیخواهان و برابری طلبان مرعوب نیستیم و راه حل دیگری برای نجات جامعه داریم.
من می دانم و کاش شما هم میدانستید که در فردای تحولات انقلابی در ایران، پ ک ک به نام خود راسا و به نام پژاک از قندیل و لشکر بارزانی به حمایت حدکا به کردستان سرازیر می شوند و پشتیبانی امریکا و عربستان را هم خواهند داشت. بگذریم که قوم پرستانی چون زحمتکشان مهتدی که تروریسم شان از همین حالا آشکار است و جریانات اسلام سنی هم عناصر سناریو سیاه هستند. اگر از حالا در مقابل این موج خطرناک ناسیونالیستی سدی بسته نشود، آن زمان برای جلوگیری از فاجعه ی سیاستها و عملکردهای این جریانات دیر شده است،
و باز با زبان نرم و دوستانه می گویم، کلاه پدرخواندگی را با توهم کومله قدیم از سر بردارید. دنیا عوض شده است. جامعه کردستان عوض شده است. موقعیت ناسیونالیسم کرد در کردستان ایران عوض شده است. ناسیونالیسم کرد از طرفی جبهه ی قندیل و پ ک ک را با حمایت اتحادیه میهنی دارد و در کمپ دیگر، حدکا و وابستگانش با حمایت بارزانی. درقیام ۵٧ حدکا به اعتراف خودش در گوش گاو خفته بود، حالا ٤۰ سال تجربه و حجم عظیمی اسلحه و دلار امریکایی و دینار عربستان دارد و پدر بزرگ همه اینها امریکا را هم اضافه کنید!
چپ و کمونیسم و کارگر هم در کردستان تغییر کرده است. بجای چپ دهقانی و کارگرخوش نشین روستایی مهاجر سابق، کمونیسم کارگر و کارگر تحصیلکرده دانشگاهی و چند دهه اعتراض و اعتصاب و مبارزه علیه سرمایه داران وجود دارد. کردستان امروز با شعار شهید خوری و پیشمرگ قهرمان، متحد و متشکل نمی شود. ناسیونالیسم کرد هم شهید و قهرمان دارد. دو نسل جدید کردستان وجود دارند که این میدان مسابقه ی شما را نمی شناسند، نمیفهمند و واردش نمی شوند.
ختم کلام، شترسواری دولا دولای کومله جدید، نه نشان اجتماعی بودن، بلکه خطر له شدن در منگنه ی سیاستهای ناسیونالیسم کرد را به دنبال دارد. جدال ما با ناسیونالیسم کرد در مبارزه سیاسی اجتماعی در جامعه برای آزادیهای بی قید و شرط و در مبارزه طبقاتی برای حاکمیت شوراهای کارگری و مردمی است. راه کمونیسم و کارگر و برابری زن و ازادیهای سیاسی و اجتماعی و انسانیت و پایبندی به دخالت مستقیم و مستقل کارگران و زحمتکشان و مردم محروم کردستان در سرنوشت خود، از راه و پروژه و سیاست و عملکردهای ناسیونالیسم کرد کاملا جدا است. اگر کومله در رابطه اش با احزاب ناسیونالیست در کردستان این اصل بی برو برگرد را نادیده بگیرد، جز یک جریان دنباله رو و بی حاصل در صحنه سیاسی کردستان نخواهد بود. متاسفانه باید بگویم که تا به امروز کومله این راه بی سرنوشت را انتخاب کرده است و این نه مایه خوشحالی بلکه جای نگرانی است. نگرانی نه بخاطر اینکه کومله به ادعای خود اجتماعی است و بخش بزرگی از مردم کردستان را با خود به کمپ ناسیونالیسم کرد می برد، بلکه حتی اگر سازمان خود و بخش بسیار کوچکی از متوهمان جامعه کردستان را با خود به این سناریو بکشاند، جای تاسف است!
مظفر محمدی
فروردین ۹٨- آوریل ۲۰۱۹