بوی خون در معادن زغال سنگ؛  کفتارها در راهند

منتخب سردبیر
شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

معادن زغال سنگ طزره شاهرود شش رفیق کارگر را از ما گرفت. رفقای معدنچی ما در تقلای جانکاه در تقابل با شرایط جهنمی کار، در مسابقه میان توقعات فروکوفته  و دستمزدهای ناچیز، برای نجات از انبوه  مخاطرات که خود و خانواده شان را در محاصره گرفته بود از شانس زیادی برخوردار نبودند. اما، صحنه پایانی زندگی آنها هیچ چیز از یک قتل عامدانه و جنایت طراحی شده در اعماق زمین کم نداشت. 

معادن در ایران برای کارگران "محیط کار" نیست، محیط مرگ است. 
کارگر معدنچی موجودی است که در دل مخاطرات سهمگین نه سقف لازم دارد و نه ریل، نه اکسیژن لازم دارد و نه روشنایی. در اقتصاد سیاسی معاصر ایران بنا به تعریف حق زنده ماندن  در جلو دهانه معدن از کارگر سلب میشود، تا بتوان تمام شیره جان او را در خدمت گرفت و تفاله او، فرق نمیکند  پیکر زنده یا مرده  به بیرون پرتاب شود. 
معادن در ایران، از کرمان تا آذرشهر، از سمنان تا بافق در چنگال مشتی تبه کار از جیب برها، کلاشان حرفه ای، راهزنان دستمزد و کثیف ترین باندهای سیاستمداران و مدیران دنیای وحوش سرمایه؛ هیولای بی در و پیکری را در خود جای داده است که از خون کارگران تغذیه میکند. این هیولا قربانیان خود را هر روز تنگ غروب با سینه های انباشته از گرد زغال و سرفه کنان با خلط خونین و بدنی اشباع از سم متان به بیرون میاندازد تا روزی از روزهای بعد شجاع ترین آنها را، در یک "سانحه" از فرط  فقدان ساده ترین تجهیزات و اقدامات پیشگیرانه در خود ببلعد. 
دولت، کارفرما، قانون، وزارت کار و قوه قضاییه و خانه کارگر، کفتارهای این این قبرستان هستند که در زیر و رو کردن مردگان در پی نشانی از یک دندان طلای پنهان سر از پا نمیشناسند. سری به ستون خبری رسانه ها بزنید!
وزیر کار خود را بسرعت به نزدیکی محل حادثه میرساند، منت "بازدید" میگذارد،  تا در حلقه محافظان، سر و ته ماجرا را هم بیاورد و در کمال وقاحت کنترل بر تداوم تولید را جشن بگیرد؛ نماینده دادستان تحقیقات را در دستور قرار میدهد تا کارفرما با آرامش به بهره کشی ادامه دهد؛ آبدارچی باشی همیشگی بیزینس عزاداری و  مرده خوری، خانه کارگر را هم نباید از قلم انداخت... انها  فضل فروشی کارشناسانه شان را به رخ میکشند که: "اولین انفجار نبوده و با این روال که با کمال تاسف جاریست به نظر آخرین نیز نخواهد بود."
تاریخ جدید ایران جز با روح حق طلبی کارگری و بر ویرانه های استثمار و بهره کشی سرمایه نمیتواند استوار باشد، که در آن کیفرخواست نسلی از شریف ترین انسانهای این جامعه باید  از تل خاک بیرون کشیده شود و مبنای تصفیه حساب با پلیدی های حکومت اسلامی سرمایه و در راه یک حکومت کارگری قرار بگیرد.