يكی به ميخ و يكی به نعل‌زدنِ آقای پهلوی

مقالات
شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

موج اعتصابات و اعتراضات كارگری، فضای سیاسی ایران را به تسخیر خود درآورده است. انزجار عمومی از فقر، خفقان، بیكاری، بی‌دارویی، ناایمنی و كمبود ابتدایی‌ترین نیازمندی‌های زنده ماندن و نفس كشیدن در ایران از هر كوی و برزن شعله می‌كشد. شرایط انفجاری است و كشمكش دو اردوی چپ و راست در اپوزیسیون ایران هم برای كوبیدن مهر سیاسی خود بر این تحولات عیان‌تر از هر زمانی است.

نویسنده: فواد عبداللهی

بر متن این شرایط، رضا پهلوی چند روز پیش زیر فشار اعتصابات کارگران نفت و حمایت بین‌المللی از این اعتصابات توسط اتحادیه‌های بزرگ كارگری، بلاخره مجبور شد تا بیانیه‌ای در مورد این شرایط منتشر كند و بگوید: «اعتراضات و اعتصابات فزاینده شما در این روزها برای دستیابی به ابتدایی‌ترین نیازها و حقوق‌تان، جلوه‌ای دیگر از همبستگی ملی‌ بی‌سابقه‌ای است.. این همبستگی ملی را ما امروز در اعتصاب شجاعانه کارگران پالایشگاه‌ها و نیروگاه‌ها می‌بینیم. در اعتراضات مستمر کشاورزان و دامداران و بازنشستگان؛ و در تجمعات اعتراضی و فریادهای شبانه‌ی مردمی که می‌خواهند شهروند باشند نه برده و رعیت خامنه‌ای، و به درستی علیه او و رژیم بی‌کفایتش شعار می‌دهند.»

اما اشك تمساح ریختن آقای پهلوی، كمتر از چند روز طول عمر داشت و پل كاغذی پشت سر خود را ویران كرد. دیروز به بهانه اعتراضات مردم کوبا به رفرم‌های اقتصادی دولت و تلاش آن برای پیوستن به بازار آزاد، در پیامی اعلام كرد كه: «از هاوانا تا كاكاراكس تا هنگ كنگ تا تهران، جهان آزاد باید كنار آنهایی بایستد كه برای آزادی مبارزه می‌كنند.» 

همین امروز در پیامی دیگر راه دستیابی به این «آزادی» و «دمكراسی» را در تشدید تحریم‌ها و فشارهای اقتصادی و معیشتی بیشتر به مردم ایران از طرف «جهان آزاد» اعلام کرد و خاطرنشان كرد كه: «تخفیف تحریم‌ها با وجود اینکه خود رژیم به‌طور مداوم، ذات اهریمنی‌اش را به همگان یادآوری می‌کند، نه تنها عاقلانه نیست که غیراخلاقی نیز است. این یک همکاری آگاهانه و تعمدی با رژیمی جنایتکار، نامشروع و غاصب در جنگ بی‌پایانش علیه ایرانیان و اصول حقوق بشر و دموکراسی است. ..»

این داستان جوگیر شدن «رهبر» معنوی اپوزیسیون راست است كه در مقابل جنبشی كه در اعماق جامعه ایران توسط كمونیست‌ها و سوسیالیست‌ها رو به گسترش و تعمیق است به حرف آمده است. جنبشی كه علاوه بر «عمامه به‌سر»ها در حاكمیت، به همان درجه هم «میهن‌پرستان دمكراسی‌خواه» و ششلول‌بند در بیرون از حاكمیت را دپرس و دستپاچه كرده است.

از یكسو، تپش اعتصابات و اعتراضات قدرتمند كارگران از نفت و هفت‌تپه تا انزجار اجتماعی وسیع مردم از فقر و بیكاری و استبداد را می‌بیند و برای عقب‌نماندن از قافله در مقام «رهبر ملی» پیام‌ها و درودهای «همبستگی»می‌فرستد، و از سوی دیگر در دالان‌های مجلس سنا و كنگره آمریكا مشغول دوندگی و لابیسم و جمع‌آوری امضاء برای ادامه سیاست «تحریم اقتصادی» هستند كه در لفافه «دمكراسی» و «مبارزه برای آزادی»، دوباره به حرف آمده‌اند. ظاهرا گرسنگی و فقر كمرشكنی كه توسط جمهوری اسلامی هر روز بازتولید می‌شود، كافی نیست؛ آقای پهلوی نسخه تشدید آن را به نمایندگی از طرف «جهان آزاد» در جیب خود دارند. زدن سنگ حمایت از كارگر و آزادی شهروندان به سینه كجا، و التماس از «جهان آزاد» و تشدید تحریم‌های اقتصادی و تحمیل فلاكت بیشتر به زندگی مردم، كجا؟!

واقعیت اینست كه آقای پهلوی هیچوقت شهامت نداشت تا رو به مردم، رو راست و بدون دیپلماسی مخفی با هیٸت حاكمه آمریكا، عواقب پشت سیاست «جهان آزاد» و نسخه «تشدید تحریم‌ها» را به بحث بگذارند. پشت آلترناتیو شیک، «متمدنانه» و ظاهرا «دمكرات» ایشان تنها یك پیام خوابیده است و آن اینست كه جامعه ایران را زیر فشار اقتصادی باید چنان مستاصل و خورد كرد تا مردم از فرط فقر و استیصال، تن به هر جهنم‌دره‌ای تحت نام «هر حكومتی بهتر از این حكومت است»، بدهند. این تنها چشم‌انداز اولترا -  راستی است كه قرار است ایشان و لشكر «حقوق بشری»ها را در آینده به قدرت در ایران نزدیک كند. تن دادن به زندگی زیر خط فقر، به زندگی در هر منجلابی مانند آنچه «جهان آزاد» نه تنها در خاورمیانه بلكه در مهد «دمكراسی و لیبرالیسم» از آمریكا، انگلستان، ایتالیا و فرانسه تا هند و برزیل و ... كه توده‌های میلیونی شهروندان را در جهان پیش و پس از كرونا غرق در فقر، بیكاری و نژادپرستی كرده است، اهداف و آرزوهای این اپوزیسیون در آینده ایران است.

اما آرزوی دست‌به‌دست شدن قدرت از بالا در ایران به كمك بازوی «جهان آزاد»، آرزوی پینوشه شدن، چلپی شدن و كرزای شدن، یك چیز است و واقعیت یك چیز دیگر! مردم آزادی‌خواه ایران نه پرچم دخالت «جهان آزاد» را بدست گرفته‌اند و نه بیرق «رفراندم» برای تبدیل معمم به مكلا را برافراشته‌اند. جامعه ایران به موازات «نه به جمهوری اسلامی»، به این راه‌حل های دست‌راستی و ناتویی هم «نه» گفته است. گوادلوپ دومی تكرار نمی‌شود؛ و اخم و هراس آقایان بجاست! این اپوزیسیون دست‌راستی، تاریخاً و سنتاً محمل مستبدترین و خونین‌ترین آلترناتیوها از بالا بوده است. نگران رشد و گسترش جنبشی هستند كه از جنس آنها نیست. جنبشی كه نه فقط «حكومت آخوندی» بلكه بنیادهای نظم كاپیتالیستی اقتصاد در جامعه ایران را نشانه گرفته است. جنبشی كه دم و بازدم آن، نه با دخالت «جهان آزاد»، نه با شكست ترامپ و «پیروزی» بایدن در انتخابات آمریكا، نه با جدال آمریكا و چین، نه با برجام و بی‌برجام، نه با «فشار حداكثری» ترامپ و تحریم‌ها، نه با دیپلماسی و لابیسم پشت پرده این اپوزیسیون با هیٸت حاكمه آمریكا و اسراٸیل، بلكه با كمونیسم كارگری و جنبش سوسیالیستی طبقه كارگر در اعماق جامعه ایران می‌زند.

وحشت از هژمونی این جنبش در تحولات تعیین‌كننده امروز، نقطه اشتراك و نقطه ثقل اپوزیسیون راست با جمهوری اسلامی است. جنبشی كه قدرت خود را از بی‌آبرو شدن دمكراسی بازار و نسخه‌های دست راستی در جهان امروز می‌گیرد. جنبشی كه در مقابل ارتجاع حاكم و ارتجاع موجود در اپوزیسیون راست، برای بزیر كشیدن جمهوری اسلامی به قدرت خود، آلترناتیو «اداره شورایی جامعه» را به اهتزاز درآورده است. جنبشی كه قدرت خود را نه از محافل ارتجاع بین‌المللی، بلكه در همبستگی انترناسیونالیستی خود با طبقه كارگر جهانی، با احزاب كارگری و كانون‌های فكری و فرهنگی پیشرو می‌گیرد.

محال است از این جنبش كه در ایران با ادعانامه سوسیالیستی خود علیه مناسبات سرمایه‌داری میدان‌دار شده است، بعنوان سكوی پرتاپ اپوزیسیون راست به قدرت استفاده كرد. سكوی راست، نیازمند یك جنبش ارتجاعی و دست‌راستی است. جنبش راست در جامعه ایران در مقابل جنبش كمونیستی و كارگری در فترت و محاق است. جنبش «تمامیت ارضی»، «احیاء گذشته»، «ایران را پس می‌گیریم» در مقابل جنبش سوسیالیستی طبقه كارگر سپر انداخته است؛ جنبشی که پرچم‌اش رفاه، سعادت، آزادی، عدالت اجتماعی، حق کودک، برابری زن، برابری همه شهروندان مستقل از تعلق‌شان به مذهب، قومیت و ملیت، کوتاه کردن دست مذهب از زندگی مردم و «نه» به اعدام است و یك سر سوزن از مطالباتش كوتاه نمی‌آید.

این واقعیت را آقای پهلوی بهتر از همگان می‌داند. این جنبشی است كه به حزب و طبقه ما برای نبرد نهایی بر سر قدرت سیاسی نیرو می‌دهد. حزبی كه برای تبدیل سرنگونی جمهوری اسلامی به انقلابی كه نوید آزادی، برابری و عدالت اجتماعی را می‌دهد سال‌هاست در تقابل و كشمكش بنیادی با نیروهای راست است. موج‌سواری راست بر جنبش سوسیالیستی طبقه كارگر، شوخی است. بار كج آقای پهلوی به منزل نمی‌رسد!