هجوم جانوران به اعتصاب هفت تپه

مقالات
شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

در هفت تپه، در شوش جای سوزن انداختن نیست. آب به لانه کاربدستان مربوط و نامربوط افتاده است. در هر گذر از فرط وفور وکیل، وزیر، قاضی، گزمه و داروغه، امام جمعه و مدیر کل های تَر و خشک غلغله است.
دو ماه پیش این خبرها نبود. اعتصابی بود که قرار بود با شانه بالا انداختن لجبازانه استاندار و فرماندار فرسوده و منزوی بشود. دادگاهی بود که کم کم در میان خمیازه و الاکلنگ قاضی و وکیل، همزمان در مرخصی تفریحات سالم شخص متهم گم گردد... امروز هفت تپه مرکز داغ سیاست ایران است و از زمین و آسمان راه حل، وعده، جلسات ویژه، رسیدگی، محاکمه، ورد و دعا برای ختم همان اعتصاب میبارد.

این هجوم میتواند نگران کننده باشد، میتواند آغاز حمله ای باشد که از همان ابتدا و در مسیر اعتصاب نمیتوانست از محاسبات معترضان منتفی باشد. اما در سایه این تحولات و پیچیدگی و مخاطرات کماکان سوال اصلی بقوت خود باقی است:
اعتصاب هفت تپه با سیاست در ایران و با جنبش کارگری ایران چه خواهد کرد؟
این اعتصاب حرف زیادی برای گفتن دارد، اما تا همین جا، خوشنودی از رویدادهای فاصله پنچ شنبه (روز شمار 53 اعتصاب) تا امروز شنبه (روز شمار 55 اعتصاب) بخودی خود به یک دو جین مورد پیروزی می ارزد. ابتدا نمایندگان مجلس عرق ریزان زحمت راه شوش بر خود هموار کردند تا اعتصاب را به بهارستان تهران ببرند، سپس سیر تا پیاز ادعا نامه کارگران را با مسئولیت رئیس جمهور در ریاست جلسه کابینه، مسئولیت کمیسیون اصل نود و نایب رئیس مجلس و پادوهای استانداری و فرمانداری در پیگیری مطالبات عهده دار شوند. تا بلاخره با اعزام لات های شهر در معیت امام جمعه و با نمایش واحدهای ضد شورش در محل اعتصاب اراجیف "استاندار خودی خوزستانی" ببافند و فیل "کار، کار کمونیستها است" هوا کنند!
با همه تنوع جانوران اسلامی و هجوم به هفت تپه، یک نقطه اشتراک آنها در دور زدن اصل موضوع، در خونسردی نسبت به واقعیت موجودیت قریب به ده هزار کارگر در عمق استثمار و حق کشی تکان دهنده است. گنداب نوکری سرمایه و خوش رقصی مستهجن صاحب منصب های کار چاق کن فضا را اشباع کرده است. این اعتصاب و اولین بارقه های آن دکان این ارگانها را بست، دنیا را از خرده فرمایشات آنها بی نیاز کرد، رسوایشان ساخت. همینها هستند که در هیاهوی امروز با حوصله سر رفته اربابان، با اردنگی برای خوش خدمتی به صحنه باز میگردند.
اعتصاب هفت تپه در پیچیدگی ها و در مقابل دشواری ها از هوشیاری و تعلق طبقاتی هیچ وقت کم نیاورده است. هفت تپه پشت به اتحاد کارگری سد سکندر در پافشاری بر مطالبات کارگری را به خار چشم حکومت اسلامی سرمایه تبدیل ساخت. این اولین مواجه هفت تپه و اعتصاب آنها با توطئه، با نعلین چرخانی "کارگران مظلوم"، و رو در رویی با لولو خور خوره گردان ضد شورش نیست.
اهمیت و تمام زیبایی اعتصاب هفت تپه در آن نهفته است که یک حماسه نبوده است. پیشروی های سریع این اعتصاب جز با فداکاری و قابلیت های تحسین برانگیز ممکن نبود، اما قهرمانان آن در ساختن و پرداختن تسمه نقاله اعتصاب در اشتراک توده بزرگ کارگر نهفته است. هفت تپه به معنای عمق شعف انگیز حق ما، اتحاد ما، پیروزی ما؛ در عین حال یک اعتصاب است که استوار بر پایه های مادی و دامنه حمایت های حی و حاضر باید به پیچیدگی های پیش روی خود جواب بدهد.
این جواب، و همه شگفتی و قدرت هفت تپه در تشابه با همه کشمکشهای توده ای کارگری در آنست که، این جواب ساده و سر راست و قابل پیش بینی نیست. سر هفت تپه، سر یک اعتصاب، سر پنج شش هزار خانواده کارگری را از خیابان نمیتوان زیر آب فرو برد. چرا؟
چون اولا، اعتصاب هفت تپه چیزی جز زنجیری از کثیف ترین و نفرت انگیزترین سیاست و رذالت پیشگی بورژوازی را بر رگ و پی خود یدک نمیکشد. این اعتصاب داستان زندگی انسانهایی است که چیزی برای از دست دادن ندارند، اما، دنیایی، از شیر خشک کودک، نان سر سفره تا حرمت و احترام خویش، از نفس زنده ماندن تا قله های شایستگی ها را برای فتح پیش رو دارد.
و ثانیا، اعتصاب هفت تپه بسیار بیشتر از مزارع نیشکر شوش، بر سرنوشت جنبش و طبقه کارگر در ایران ریشه انداخته است.

مصطفی اسدپور