کمیتهی محلات سقز را مردمانی تشکیل میدهند که دیگر نمیتوانند دست روی دست بگذارند و تلف شدن روزافزون همشهریانشان را بر اثر بیماری کرونا ببینند. این کمیتهها باور دارند که مقابله با هر اپیدمی اجتماعی ازجمله کرونا، همتی جمعی را میطلبد و هیچ قدرت فردی توان مقابله با آن را ندارد. اکنون حتی اگر در خانه هم بمانیم و در و پنجره را به روی همسایه هایمان ببندیم و حریم شخصی خود را از کرونا مصون داریم باز هم همسایهمان اگر بیرون بیاید، روند گسترش بیماری همچنان ادامه خواهد داشت. پس یا همه یا هیچ کس! یا همه باید مواد ضدعفونی کننده و امکان ماندن در خانه را داشته باشند یا هیچ کس. خانواده دیگر جمع چند نفری پدر،مادر و فرزندان نیست که درهای خود را به روی دیگران ببندد، امروز نه تنها سقز بلکه تمام ایران و جهان یک خانواده است که باید درهای خود را به روی کرونا ببندد و به تشکیل کمیتهها همت ورزد.
آری کرونا ویروس است، ویروسی که دامان همه را گرفتهاست: مرگ، بیکاری، فقر، فساد و اکنون چه نیرویی است که نه تنها بر علیه این شرایط بایستد، بلکه دست به ساختن زیست بهتری بزند؟
همشهریان و هم محلهای های عزیز! همه داغداریم. تصویر این شهر، کوچهها و محلههایش که در سکوتی مرگبار به سر میبرد ناامیدمان کرده، ما را از زندگی روزمرهمان جدا کرده.
در خانه چشم به انتظار فردایی نو هستیم. شاید حتی دیگر توانایی اندیشیدن به اینکه سرنوشتمان چه خواهد بود، نداشته باشیم. اما اگر این مردمان با اتکا به قدرت و نیروی خود نه چشم انتظار، بلکه دست به کار شوند چه؟ آیا باز آینده روشن نیست؟! احساسات همهمان جریحه دار گشتهاست، درست است که روزهایی که سرکار میرفتیم، به دیدن آشناها و دوستانمان میرفتیم، دیگر در کار نیست. منتظر در خانهها دلهایمان در تنهایی میسوزد. اما یک لحظه دست نگهداریم... چرا در تنهایی خانهمان گویی همه منفعل گشتهایم، چرا چنین احساسی داریم؟ بی سلاح، تنها در گوشه خانه یا بر سرکار وحشت زده در مقابل این بیماری ایستادهایم.
اما چرا وحشت؟! چون ما بدون امید به دستهایی که یاریمان دهد، بدون کنار هم زیستن، نمیتوانیم کار کنیم، رفاه خود را تامین کنیم و زندگی کنیم.
آری کرونا ویروس است، اما ویروسی بدتر از آن فردگرایی و منفعت شخصی و سود جوییاست. شاید آنهایی که با توان مالیشان توانستند در خانه بمانند نجات یابند، همه چیزشان تامین باشد. اما بسیاراند زحمتکشانی که اگر نبودند خبری از مواد ضدعفونی نبود، خبری از منابع مادی که ما را زنده نگهداشتند نبود. آری، زندگی ما و رفاهمان، و مقابله با این بحران و شکست دادناش تنها در گروِ قدرت و هم فکریمان است. در گروِ دستانی که به تنهایی فلجاند. امروزه کرونا شیوه کنار هم زیستن را تغییر داده و معضلات بسیاری ایجاد کرده است، اما کنار هم بودن و زندگی جمعی را نابود نکرده است. شاید دیگر نتوان به راحتی مانند هر بحران دیگری بیرون بیاییم و به یاری همدیگر بشتابیم. اما راهحل دارد، هر چند سخت و دشوار. پیدا کردن راهحل مبارزه با این بیماری و شرایط موجود تنها با تصمیم، فعالیت، و همفکری جمعیمان امکان پذیر است. کمیتهمحلات از دل همین توده مردم برخواسته است و به نیروی همین مردمان بناخواهد گشت. کمیته جایی است که امروز در این شرایط شیوه دیگری از زیست جمعی و جامعه موجود را رقم میزند. شیوه دیگری از کنار هم بودن را تجربه میکند. ماهیت و هدف آن با دستان مردمانی متعهد و همسو با یکدیگر، ساخته خواهد شد.
رسالت کمیته ها همین است، فعالسازی نیروی جمعی و همبستگی. همسایگان و اهالی یک محله دست به دست هم می دهند تا مواد ضدعفونی کننده، ملزومات زندگی در قرنطینه و آگاهی لازم را با یکدیگر به اشتراک بگذارند. منبع مالی و انسانی کمیتهها توسط خود مردم و دوستان و آشنایانشان در هر نقطه از شهر، استان و کشور تامین می شود.
از این رو مردمان و همشهریان گرامی بیایید تا همچنان که در گذشته و تاریخ این سرزمین توانستیم راه خود را بسازیم، امروز نیز به انتظار هیچ منجی ننشینیم. راه برویم، دست در دست همدیگر، بذر امید را در این خاک بکاریم و طلوع آفتاب فردای خود و فرزندانمان را نوید دهیم.
۱۳۹۹/۱/۳
زندهباد کمیته ی محلات!