داعش شیعه در قدرت، بیش از چهار دهه است که جهنمی به معنای واقعی کلمه بر فضای جامعه ایران حاکم کرده است. تبدیل ارتجاعی ترین و ضد انسانی ترین عرف و رسومات قرون وسطایی به قانون اساسی یک کشور، تابلویی زنده ای را خلق کرده که تباهی و انحطاط را هر روز در این جامعه به تصویر میکشد. داعش جمهوری اسلامی به عنوان کاراکتر اصلی این صحنه، هر آنچه که حتی سزاوار موجودات چهار پا نیست، بر انسانهای این مملکت روا میدارد.
در لابلای لحظه به لحظه از زندگی اکثریت مردم محروم و زحمتکش این جامعه مملو از بی عدالتی، تبعیض، تباهی، استیصال و نا امیدی ست. زنان به عنوان نیمی از جامعه هر روز قربانی بلاشرط این حاکمیت کثیف هستند. تهی کردن سیستماتیک کرامت انسانی زنان، بوسیله اشاعه فرهنگ و قوانین متحجرانه اسلامی، جنگی ست که جمهوری اسلامی از همان روز به قدرت رسیدن به آن قسم یاد کرده است.
در این تابلو، داعش شیعی هر رنگی را آلوده به رنگ مرگ کرده است. در این تصویر نامقدس، جمهوری اسلامی بازیگران خود را دعوت به یک اتحاد مقدس علیه انسانیت به میدان می طلبد. از بورژوای کراواتی و یقه بسته فارس، کرد، ترک، لر و عرب تا هر نیمچه آخوند شیعی و سنی در این "اتحاد مقدس" سوگند خورده اند.
چهار دهه ازگار است که اکثریت جامعه ایران در این جدال مرگبار، میخواهد رنگ زندگی و سعادت را به این تابلو بزند. در مبارزه ای روزمره علیه آداب و سنن داعش شیعه عزم خود را جزم تر کرده و زانو نزده است. در کردستان ایران، این جدال اما رنگ و بوی دیگری بخود گرفته. جمهوری اسلامی هیچگاه نتوانست در این نقطه از ایران، مشروعیت به خود ببخشد. کردستان از همان روزهای انقلاب یک نه بزرگ به قامت این چهل سال بر پیشانی جمهوری اسلامی کوبید.
در این میان اما این تنها جمهوری اسلامی نبود که متضرر شد بلکه جریانات و گروههای ارتجاعی قومی و مذهبی کردی نیز بودند که با طناب جمهوری اسلامی می خواستند بالا بروند و بجایی نرسیدند . برای این جریانات تقابل با خواست ترقی خواهی و برابری طلبی اکثریت مردم کردستان وادارشان کرد که بیشتر خود را در آغوش جمهوری اسلامی بیابند. این جریانات در فضای قطبی جمهوری اسلامی و مردم کردستان، سیاست دشمن دشمن من دوست من است را در پیش گرفتند و خود را بیشتر با حاکمیت نزدیک کردند.
این حجم از هجمه از سوی جمهوری اسلامی و مرتجعین قومی و مذهبی سنی به حقوق و کرامت انسانی این مردم، ابزاری شد در دست سلفی های کردستان که زیر چتر حاکمیت از یک سو و مبلغین مذهب تسنن در خود جامعه و احزاب ناسیونالیست و اسلامی کردی از سوی دیگر، خود را محق در این تبلیغات بدانند. سلفی های کردستان به خوبی می دانند که بدون جمهوری اسلامی کمترین شانس برای رشد و ادامه زیست نخواهند داشت، به همین خاطر میبینیم که امروز با آسودگی خاطر اقدام به رعب و وحشت در جامعه میکنند. هم اینها و هم دیگر فرقه های مذهبی در کردستان می دانند که عر و تیز کردنشان علیه زنان و جوانان، علیه آزادیخواهی و برابری طلبی این مردم تنها و تنها با حمایت حاکمیت از بالا میسر است والا دودمانشان یک روزه به دست همین مردم به باد خواهد رفت.
کردستان و هشت مارس ها
در دوره ای که جمهوری اسلامی تمام توان خود را برای سرکوب جنبش آزادی و برابری خواهی زنان بکار گرفته بود و میرفت که عقب نشینی سنگینی را به این جنبش در بعد سراسری تحمیل کند،. در تمام این سالها با این خیال که توانسته بودند بالاخره فضای سیاه اسلامی را بر جامعه زنان حاکم کنند، که توانسته اند قدم به قدم نیروهای مترقی و مدرن در جامعه را به عقب برانند، اسلامی های کردستان از این پیروزی جمهوری اسلامی در پوست خود نمیگنجدند، ما شاهد یک رگه از این جنبش در کردستان و مشخصا در سنندج بودیم در هشت مارس سال ١٣٧٩ رژه زنان و جوانان در خیابان فردوسی سنندج با پخش شکلات و شیرینی و تبریک گفتن روز جهانی زن به مردم و همچنین پرت کردن روسرهای خود به هوا، غلغله ای را دوباره در فضای جامعه و نه تنها کردستان بلکه کل ایران طنین انداز کرد. از همان تاریخ به بعد شاهد باشکوه ترین مراسمات هشت مارس در کردستان و ایران هستیم و خیال این پیروزی برای داعشیان شیعی و سنی را به سراب تبدیل کرد.
در آن دوره جامعه کردستان شاهد جنبش و جوش دوباره کمونیستها در اشکال مختلف بود. جوانان از دختر و پسر در فعالیتهای مختلف حضور پیدا می کردند و جرات دیگری برای فریاد زدن خواست و حقوق انسانی خود پیدا کرده بودند. جرقه های آن تحرکات بعلاوه تنفر عمومی مردم از جمهوری اسلامی، سوراخ موش را برای اسلامی های کردستان دوباره تبدیل به عمارت کرده بود. مردم و جوانان کردستان نشان دادند که با هر عرض اندام دوباره ای میتوانند کل بساط تحجر و فرهنگ اسلامی را به لرزه درآورند.
اوضاع امروز
در این جدال و مچ اندازی با رژیمی که کل امکانات مملکت را جهت ادامه حیات خود به خدمت گرفته است، تنها یک درصد از قدرت پایین جامعه به رخ کشیده شد و این پایان ماجرا نبود و نخواهد بود تا زمانی که کل بساط جمهوری اسلامی برای همیشه برچیده شود.از آن دوره تا به امروز صحنه مبارزاتی مردم فراز و نشیب های مختلفی را به خود دیده است. از یک طرف وجود نحس جمهوری اسلامی در راس تمام بلاها و مصیبتهای وارده به مردم و از طرف دیگر رشد و نمو فرقه های مذهبی سنی، چهره ای بیش از پیش کریه و مرگبار از جامعه را به تصویر کشیده است. شرایط کرونایی و از دست دادن عزیزان و بستگان ، فقر و گرانی ، محروم بودن از خدمات و حقوق شهروندی و دیگر تنگناهای اقتصادی و اجتماعی گلوی جامعه را گرفته و دارد خرد میکند. افزایش آمار قتل های ناموسی ، خودکشی دختران و به فساد و تباهی کشیده شدن جوانان به اعتیاد و تن فروشی در این دوره، ورق دیگری به کارنامه جمهوری اسلامی اضافه کرده است.در بطن این اوضاع، ماشین تولید خرافه و تحجر گرایی از مکتب قرآنی ها گرفته تا آخوند و واعظین سنی مذهب در موازی با سیاست های سیستماتیک حاکمیت در ترویج تقوا پیشه کردن، رعایت حجاب و امر و به معروف و نهی از منکر، تبلیغات کثیف اسلامی علیه زنان و نقش و جایگاه شان در جامعه، دعوت مردم برای بجا آوردن فرایض دینی و غیره ، یک دقیقه از حرکت نه ایستاده است.
تقلیل دادن شرایط زندگی انسانها از سوی مرتجعین مذهبی کردستان به عبادت پیشه کردن و نوکری الله، اطاعت از فرامین اسلامی در رسیدن به سعادت اخروی، نه تنها دهن کجی به کرامت انسانی جامعه می باشد بلکه خود شریک جرم در بوجود آوردن منجلاب امروز است. اگر تا قبل از کرونا دستگاه طویل و عریض مذهب و خرافه پراکنی کماکان می توانست در تحمیق جامعه کارساز باشد، اما در دوره کرنا این تصویر در تمام دنیا شکست وقتی مردم دیدند غیر از توسل به علم و رعایت پروتکل های بهداشتی هیچ راه و نجات دهنده دیگری در کار نیست.
هجمه اسلامی ها
اگر جمهوری اسلامی نمیتواند با اشاعه شیعه گری مردم کردستان را به تمکین و اطاعت بکشاند، در عوض ملایان و مرتجعین کردستان را به خدمت گرفته که مبادا گرایش چپ و کمونیسم در جامعه بیشتر تقویت شود. به لطف احزاب ناسیونالیست کرد نیز که بارها اعلام کرده اند که مذهب را نمی توان از جامعه کردستان جدا کرد، مردم کردستان از هر گوشه ای توسط مذهبیون مورد حمله تبلیغاتی قرار میگیرند. در این میان گروههایی نقش اسلام سنی خوب و ملایم را بر عهده می گیرند و گروههایی نیز نقش اسلام سنی تندرو و افراطی را بر عهده گرفته و به قولی شمشیر را از رو بسته اند. تاکتیک به مرگ گرفتن و به تب رضایت دادن مسئله ای است که می تواند بخشی از سلسله سیاستهای اسلام گرایان باشد برای ماندن در صحنه زندگی و سیاست جامعه. سلفی های کردستان که عملا و علنا به آزار و اذیت و تهدید مردم مبادرت ورزیده اند و عموما نیز اقبال زیادی برای رشد در کردستان ندارند. اما تا زمانی که جمهوری اسلامی هست، سلفی ها نیز میتوانند باشند و عرصه زندگی را بر مردم تنگ تر کنند. از این رو گروهایی که مشی جهادی ندارند می خواهند آن خلاء ی باشند که بین جمهوری اسلامی و گروههای تندرو در جامعه را پر کنند.
چه باید کرد؟
همانطور که گفتم شرط بقا و ماندن گروههای اسلامی در کردستان به حاکمیت جمهوری اسلامی گره خورده است، به بیان دیگر جمهوری اسلامی آن ظرفی بود که فرقه های مذهبی در کردستان از صوفی و طریقت گری گرفته تا مکتب قرآنی و آخوند سنی و سلفی را در بطن خود پرورش داد و به جان جامعه انداخت. مسئله ای که می بایست مورد توجه قرار داده شود این است که خود جمهوری اسلامی با کلی دستگاه و کبکبه اداری و امنیتی نتوانست مردم را به مساجد و تکایا بکشاند ولی آخوند سنی کرد در این عرصه جبران کننده خوبی بوده است. از این منظر افشا و ترد دست های دیگر جمهوری اسلامی به عنوان "مسلمان کرد و یا کرد مسلمان" که عموما علیه جمهوری اسلامی نیستند و الزاما با جمهوری اسلامی هم نیستند ولی زیر سایه جمهوری اسلامی به رشد و ارتزاق می پردازند وظیفه ایست که بر دوش مردم آگاه و انسانهای مترقی جامعه قرار دارد. نباید منتظر بود که حساب این فرقه ها مانند سلفی ها را بعد از جمهوری اسلامی تسویه کرد بلکه وظیفه ایجاب میکند برای دفاع از حرمت و کرامت جامعه، برای خشکاندن یک سر از سرهای افعی مذهب باید از همین امروز دست بکار شد و آنها را از محل زیست و کار خود منزوی کرد. امنیت خود و خانواده ها را با طرد کردن این جانوران اسلامی تضمین کنید. اجازه ندهید سلفی ها با ایجاد رعب و وحشت در جامعه، یک فضای ناامن برای زنان و کودکان بوجود بیاورند. بختک جمهوری اسلامی کم نیست که باید شاهد مرتجعین سنی نیز در محل زندگی و کوچه و خیابانها شهر بود. بی شک پاک کردن چهره شهرها از این جانوران، زندگی را به مراتب قابل تحملتر خواهد کرد. جمهوری اسلامی با هراس متولد شد و امروز نیز با اینکه تا دندان مسلح است ولی ترس از پایین جامعه و پیشروی های مردم در عقب راندن قوانین ارتجاعی همیشه بخشی از تلاش مبارزه همه دورانها بوده. بنابراین تعیین تکلیف کردن با چند دسته و گروه اسلامی، اگر آسان نباشد ولی سخت هم نیست. جامعه کردستان بارها نشان داده است که پتانسیل دستیابی به یک زندگی مدرن با معیارهای عمیقا انسانی را داراست. کردستان همیشه دست همیاری و همسر نوشتی با دیگر محرومان ایران را در اشکال مختلف دراز کرده است و در برابر مرتجعانه ترین اقدامات حکومتی و غیرحکومتی سنگر متحدانه ای بسته است. این بار نیز اجازه ندهید داعش های کرد سنی، کاری که جمهوری اسلامی بیش از ٤٠ سال آرزویش را میکند، به جامعه تحمیل کند. از همین امروز باید گور اسلام گرایی و تحجر و عقب مانده گی را برایشان کند. در فردای پس از جمهوری اسلامی کارهای به مراتب عظیم تری در پیش رو داریم.وریا نقشبندی
٢٥-١٠-٢٠٢٠