سیل از استان های گلستان و مازندران شروع شد و اینک به شیراز و لرستان و کرمانشاه و خوزستان و ... گسترش پیدا کردهاست. باز هم مانند هر بحران دیگری رسانهها از تعداد کشتهها و زخمیها خبر میدهند. بسیاری از نقش دولت در شکل گرفتن این فجایع سخن میگویند؛ سدسازی بی رویه، بهره برداری بیش از حد از منابع آبی، قطع درختان، ساختوساز نامناسب در شهرها و روستاها و ... از دلایلی است که نقش به سزایی در شکل گیری این بحران داشتند. «هیچ چیز در بلایای طبیعی، طبیعی نیست». نقش دولت اما به همینجا ختم نمی شود؛ پس از فروکش کردن بحران اولیه، دولت پای بانک ها را به مناطق سیل زده باز خواهد کرد تا اینبار با مقروض کردن مردم بحران دیگری بسازد.
دیگر از دولت نباید انتظار امدادرسانی داشت. تجربهی بحرانهای مختلف از ورزقان گرفته تا کرمانشاه، از بم گرفته تا منجیل، نشان می دهد دولت نه تنها قصد حل کردن بحران را ندارد بلکه با نگاه تبعیضآمیز و سودمحور خود بحران را تشدید میکند.
دولت در پی حل هیچ بحرانی نیست. حیات دولت در زنده نگه داشتن بحران و خطر است: خطر مرگ، خطر سیل، خطر زلزله، خطر تروریسم، خطر دشمن خارجی و ... .
شوراهای مردمی اما، توان سازمایابی گستردهای دارند و در مواقع بحرانی نشان دادهاند که چطور میتوانند جایگزین مناسبی برای تصمیم گیری و عمل برای زندگی باشند.
#دولت_را، با همهی دستگاه عریض و طویل ایدئولوژیکش، با نهادهایی همچون ستاد مدیریت بحران که بحران را به نفع مصلحت دولت تشدید میکنند، با مسئولین مفتخورش که خود بخشی از بحران هستند، با شبه هنر سفارشی و سلبریتیهای دوزاریاش که هرجا دیده شوند حضور پیدا میکنند، با تمام قوای نظامی و امنیتی اش که کاری جز سرکوب مردم ندارند، با تمام رسانهها و خبرنگارهایش که هم از توبرهی بحران میخورند هم از آخور قدرت، #سیل_ببرد تا شوراهای مردمی جایگزین آن شوند و مردم خود در مورد سرنوشت خویش تصمیم بگیرند.
#دولت_را_سیل_ببرد
#اداره_شورایی
#شوراهای_مردمی